رفاقت حاج قاسم و حسین یوسف الهی مثال زدنی بود، گوشهای از خاطرات سردار سرلشکر قاسم سلیمانی از شهید یوسف الهی نشان گر این مسئله وعمق رفاقت این دو شهید است:
یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم؛ عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چند تا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که بایدموفقیت آمیز نبود، این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد.
حسین گفت:برای چی؟ گفتم:چون این عملیات خیلی سخت است وبعید میدانم موفق بشویم.
درجوابم گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم:حسین دیوانه شده ای؟! در عملیاتهایی که به آن آسانی بود وهیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت دراین یکی که کلا وضع فرق میکند واز همه سختتر است، موفق می شویم.
خندهای کرد وبا همان تکه کلام همیشگی اش گفت: من حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم! میدانستم که او بی حساب حرفی را نمیزند، حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان واطمینان دارد.
گفتم: یعنی چی از کجا میگویی؟ حسین گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم:خب از کجا خبر داری شهید یوسف الهی گفت:به ما گفتند که ما پیروزیم!
من پرسیدم:کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س)، دوباره سوال کردم خوب حالا در خواب گفت یا در بیداری؟
حسین با خنده جواب داد: تو چه کار داری. فقط بدان بی بی به من گفت که شما در این عملیات پیروزخواهید شد ، هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد.
نیازهم نبود توضیح بیشتری بدهد، اطمینان او برایم کافی بود.
همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید، یاد حرف آنروز حسین افتادم وبه ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود وهرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
امروز ۱۴ دی ماه است و شهر در التهاب از دست دادن بزرگتری چون سردار دلها حاج قاسم سلیمانی میسوزد، کمیتههای مختلفی برای برگزاری مراسم خاکسپاری در خور شان این سردار بزرگ تشکیل شده است وهمه به دنبال آن هستند که سردار را آنگونه که دوست دارند و در حد اعلای میهمان نوازی کرمانیها با شکوه بدرقه کنند.
هرچند قبل از این صحبتهایی مبنی بر تشییع ایشان وحتی تدفین در پایتخت و درمکانهای مختلفی مطرح شده بود، اما بنا به رسم مسلمانان که در چنین مواقعی به وصیت فرد از دست رفته عمل میشود باتوجه به گفته هایی که سردار سلیمانی در دیداربا دوستان بنیاد شهید داشته اند گویا از علاقه خود برای دفن در جوار شهید یوسف الهی گفته اند واین نشان می دهد که رفاقت سالهای جنگ هنوز در دل سردار زنده است.
«سید باقر حسینی» پدر شهید «سید محمد صادق» از شهدای همین لشکر است که در بهمن ماه سال ۱۳۹۵ در سوریه شهید شد.
سید محمد باقر اظهار داشت: پسرم ساکن قم بود و به تازگی صاحب یک پسر شده بود. از راه سیمان کاری و بنایی خرج خانواده اش را میگذراند. با آغاز جنگ سوریه و اخباری که از جنایت داعشیها به او میرسد تصمیم میگیرد برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به آنجا برود.
بدون اینکه به کسی اطلاع دهد نام نویسی میکند و همراه گروه فاطمیون میرود. یک روز تماس گرفت و گفت: پدر من از فرودگاه دمشق تماس میگیرم. آمدم سوریه. من که از اوضاع خبر داشتم پرسیدم چرا رفتی؟ گفت الان نمیتوانم خیلی حرف بزنم، تلفن قطع میشه. هفته دیگه دوباره تماس میگیرم زنگ میزنم. گفتم لااقل میگفتی خداحافظی میکردیم. آنجا خطرناک است تو زن و بچه داری، اینجا روزی (۱۱۰-۱۲۰) هزار تومان کار میکردی الان که رفتی خرج زندگی چه میشود؟
گفت بابا هفته دیگه که زنگ زدم جواب همه سوالاتت را میدهم. یک هفته بعد زنگ زد گفت: در روضهها شنیدی اسرای کربلا را که داخل شهر شام کردند با تازیانه و شلاق میزدند، مثل حضرت زینب (س). حالا اگر ما الان از این مردم و حرم بی بی دفاع نکنیم دشمن با خمپاره و گلوله آنها را میزند. حرف هایش را که زد آخرش گفت: حالا اگر تو راضی نباشی بر میگردم. گفتم: نه پسرم بمان، اگر قبل رفتنت هم این حرفها را میگفتی خودم میگفتم برو.
صادق دو روز مانده بود ماموریتش تمام شود به شهادت رسید. آخر هر هفته تماس میگرفت. مدتی بی خبر بودیم. تا اینکه یکی ازدوستانش گفت سید صادق تیر خورده. گفتم هر اتفاقی افتاده به من بگو. گفت تو را به خدا از من نپرس از مسئولین بپرس. یکی دیگر از رفقایش گفت پسرت بیسیم چی بود، وسط عملیات کمین خوردند و او شهید شد.
برادر کوچکش هم با تشویق سید صادق به سوریه رفت و الان جانباز است.
بهمن ماه سال ۹۷ به مناسبت سالگرد شهادت شهادت پسرم از طرف لشکر فاطمیون ما را برای زیارت حرم حضرت زینب (س) به سوریه بردند. در هتلی که مستقر بودیم حدود ۲۵۰ خانواده دیگر فاطمیون هم حضور داشتند.
یک روز داخل اتاق مان نشسته بودیم که در زدند. من و خانمم نشسته بودیم و عروسم بیرون بود. با صدای در، نوه ام که فرزند شهید بود دوید و در را باز کرد. در کمال تعجب دیدیم مردیست که تاکنون پیش از آن بارها او را یا در تلویزیون دیده بودیم یا عکسش را مشاهده کرده بودیم. حالا او در چند قدمی ما آن هم در محل استراحتمان بود. بسیار شوکه شدیم.
حاج قاسم سلیمانی با دو نفر دیگر وارد شد. با نوه ام که یک بچه حدود ۵ ساله بود طوری دست داد و احترام کرد که گویی با یک مرد بالغ هم کلام شده. سریع جلو رفتم و با همان حس هیجانی که در درونم ایجاد شده بود او را دیدم. سردار یا الله گفت و همان جلوی در ایستاد. گفتم بیایید داخل. حاج قاسم گفت: اختیار با شماست اگر اجازه دهید. خندیدم گفتم تا اینجا به اختیار خودتان آمدید از اینجا به بعد به اختیار من بیایید. تعارفش کردم به سمت تنها صندلی اتاق که بنشیند.
حاج قاسم روی صندلی نشست و من هم مقابل او به دیوار تکیه دادم و ایستادم. از من پرسید اسم شما چیست؟ گفتم سید باقر حسینی هستم. در همین حین بدون حرف دیگری از روی صندلی آمد پایین و مقابل من روی زمین نشست.
حال و احوالمان را پرسید و از اوضاع خانواده پسرم جویا شد. گفت نام پسرت چه بود؟ گفتم سید محمد صادق. نام پدرم را هم پرسید. گفتم حاج آقا نام پدرم هم ابوطالب است.
بعد بلند شد که برود، پیشانی مرا بوسید. ناگهان دیدم اشک چشمان سردار را پر کرده. با خودم گفتم خدایا! من حرف بی تربیتی زدم یا چیزی گفتم که او ناراحت شد؟
در فکر خودم دنبال علت میگشتم که سردار گفت: شما پدر شهید هستی دعا کن من هم ردیف پسران شما باشم. بلافاصله پس از جمله سردار گفتم: الهی آمین.
سردار خندید و گفت: هنوز دعایی نکردی که الهی آمینش را گفتی. گفتم خودم تا تهش را خواندم. میدانستم وقتی میگوید میخواهم هم ردیف پسرتان باشم یعنی شهادت میخواهد. از او خواهش کردم و شماره خانه مان را دادم. گفتم سردار تو را به آبروی حضرت معصومه هر وقت به اصفهان آمدید به خانه ما هم بیایید. ایشان هم شماره ما را در دفتری یادداشت کرد، اما هیچ گاه قسمت نشد قدم در خانه ما بگذارد.
۵-۶ دقیقه حاج قاسم پیش ما بود و رفت. پشتش رفتم که دیدم سردار از پلهها پایین رفت و حتی سوار آسانسور نشد.
«پرچم قرآن» عنوان اثری از گروه مدیحهسرایی و جمعخوانی قرآن معراج قم است که درپی شهادت سردار سلیمانی تولید و تقدیم میشود.
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس؛ «پرچم قرآن» عنوان اثری از گروه مدیحهسرایی و جمعخوانی قرآن معراج قم است که درپی شهادت سردار سلیمانی تولید و اعضای گروه معراج این اثر را به ساحت شهید مظلوم سردار سپهبد قاسم سلیمانی و همرزمانش تقدیم کردند.
«پرچم قرآن» با آهنگسازی سیدمحمد موجانی، تنظیم عادل ربیعی، شعر علی محلاتی و میکس و مسترینگ حسن صفری تولید شده که در ادامه تقدیم میشود.
«سلیمانیها» جدیدترین اثر گروه انوارالهدی تقدیم به سردار دلها+صوت
سلیمانیها عنوان جدیدترین اثر گروه مدیحهسرایی و جمعخوانی قرآن انورالهدی است که درپی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی تولید و رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس؛ سلیمانیها عنوان جدیدترین اثر گروه مدیحهسرایی و جمعخوانی قرآن انورالهدی است که درپی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی تولید و در این گزارش تقدیم میشود.
این اثر با شعر عربى از المنذری، شعر فارسى از محمد غفارى، آهنگساز عربى عادل ربیعى، آهنگساز فارسى سیدمهدى احمدى، تنظیم سیدمهدى احمدى، میکس و مسترینگ حسن صفرى و تهیهکنندگی مؤسسه دارالولایة للثقافة والإعلام تولید و به سردار دلها تقدیم میشود.
حجتالاسلام انصاریان گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «چهرههای مشرک را هرکجا یافتید، نابود کنید و بکشید» جالب است که در این آیه نمیگوید در سرزمین خود بکشید، بلکه میگوید هرکجا یافتید؛ این یعنی اقدام انتقامجویانه سپاه مطابق قرآن بود.
مراسم عزاداری ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها با سخنرانی حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان به مدت ۱۰ شب در مسجد جامع خانی آباد تهران از ۱۰ تا ۱۹ دیماه بعد از نماز صبح برگزار میشود.
براساس این گزارش، حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان در جلسه نهم این مراسم صبح امروز چهارشنبه ۱۸ دیماه به موضوع حمله موشکی سپاه به پایگاه نظامی آمریکا پرداخت و اظهارداشت: سپاه پاسداران عزتمند، غیور، شجاع و مومن یکی از مهمترین پایگاههای آمریکای مستکبر، ظالم و خونریز را در همان ساعت و لحظهای که سردار بزرگ اسلام، انسان کمنظیر، عارف و سالک، سردار لشگر حق، سپهبد قاسم سلیمانی ناجوانمردانه و مظلومانه شهید کردند، مورد حملات موشکی قرار دادند. این کار با عظمت که البته یک گوشه از انتقام خون او و همراهانش بود، انجام شد.
وی با بیان اینکه انتقام کامل در پیش است، گفت: این کار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برابر آیات قرآن است که داریم: « فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ؛ چهرههای مشرک را هرکجا یافتید، نابود کنید و بکشید» جالب است که در این آیه نمیگوید در سرزمین خود بکشید، بلکه میگوید هرکجا یافتید. در آیه دیگر داریم: « إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ؛ هواپرستان و بتپرستان آمریکایی و اسرائیل، درون و باطنشان نَجَس است» و نَجَس از نجس بدتر است.
انصاریان ادامه داد: در آیه دیگری که کار سپاه با آن هماهنگ بود، داریم : « قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ ؛ شما (ای اهل ایمان) با آن کافران به قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نماید و دلهای (پر درد و غم) گروهی اهل ایمان را (به فتح و ظفر بر کافران) شفا بخشد.» یعنی اینکه دست شما، دست خداست و در این راه خدا انسان را یاری خواهد داد.
این مفسر قرآن کریم تصریح کرد: با این آتش سنگینی که برروی این سگهای هار میریزیم، دل مردم که از کشتن حاج قاسم سلیمانی به درد آمد، خنک و خوشحال میشود.
وی با بیان اینکه آیه بعدی که کار سپاه با آن هماهنگ بود، داریم : « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ؛ ای پیامبر با مردمان کافر و منافق بجنگ، به آنها سخت بگیر و رحم نکن، اینها را که میکشی جایگاهشان جهنم است و چه سخت جایگاهی است.»
انصاریان در پایان خاطرنشان کرد: خدایا در این خانه معنوی دست نیاز به سوی حضرتت برمیداریم و از صمیم قلب از تو میخواهیم، لحظه به لحظه سپاه پاسداران ما را مورد لطف، احسان، یاری و کمک خود قرار دهی و شر دشمنان اسلام با فعالیتهایی که به دستور تو میشود، از سر ملت اسلامی برداری.
صوت کامل این سخنرانی را اینجا بشنوید: جهت دانلود کلیک کنید