زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

شهید محمدرضا منصوری شناسنامه‌اش را دستکاری کرده بود آخر به خاطر اینکه هنوز 15 سالش بود اعزامش نمی‌کردند،


نام و نام خانوادگی: محمدرضا منصوری

نام پدر: حسینعلی

تاریخ ولادت: 1350/3/20

حرفه: قنادی

وضعیت تاهل: مجرد

تاریخ شهادت: 1367/1/28

منطقه شهادت: فاو

محل دفن: یادبود مزار در گلزار شهدای راوند


  یادی از شهید مفقودالاثر بزرگوار محمدرضا منصوری

شهید محمدرضا منصوری در سال 1350 در راوند کاشان چشم به جهان گشود. اخلاق بسیار خوبی داشت و فردی اجتماعی و مذهبی بود، به نماز و روزه اهمیت میداد و همیشه توصیه به نماز اول وقت میکرد. با فامیل و وابستگان طوری رفتار کرده بود که همه او را دوست داشتند.

پدرش میگفت: محمدرضا اوقات فراغتش را در خانه به مادرش کمک میکرد و نمیگذاشت مادرش خسته شود. شهید بزرگوار روحیه بسیار خوبی داشت و قبل از شهید شدنش به پدرش گفته بود تا پانزده روز دیگر در این محله حجله خواهند زد. ایشان قبل از شهادتش میدانست شهید خواهد شد و وقتی کاری در منزل انجام میداد به پدر و مادر خود میگفت: «این کار را برای شما انجام میدهم به عنوان یادگاری از من داشته باشید».

شهید منصوری به خواهران توصیه میکرد که در کوچه و خیابان حجاب خود را حفظ کنند و زیاد در کوچه نایستند و غیبت این و آن را نکنند.

علاقه ایشان به امام خمینی(ره) بسیار زیاد بود و موقعی که سخنرانی حضرت امام(ره) از تلویزیون پخش میشد از روی صفحه تلویزیون چهره امام را میبوسید. به جوانان همسن خود توصیه میکرد که از امام پیروی کنند؛ که سخنان امام همان سخنان انبیاء و امامان است.

وصیتنامه شهید مفقودالاثر محمدرضا منصوری به دست خانواده نرسید اما به صورت شفاهی قبل از رفتن به جبهه به پدرش گفته بود که من شهید خواهم شد و دوست دارم وقتی شهید شدم در هوای آزاد باشم، گفته بود اگر جسدم را آوردند در اتاق زیارت خاکم نکنید میخواهم پیش شهدای دیگر باشم.

نحوه شهادت: وقتی که نیروهای عراقی فاو را بازپس گرفته بودند محمدرضا همراه نیروهای همرزمش برای جلوگیری از نیروهای عراقی به شهر فاو عازم شدند و بعد از چند روز تلاش در تاریخ 1367/1/27 به فیض شهادت نائل گشت. روحش شاد.

پیکر این شهید جاوید الاثر هنوز به میهن بازنگشته است و پدر و مادر گرامیشان در فراق فرزند شهید خود سر به تیره تراب نهادند. روحشان شاد.

از زبان خواهر شهید محمدرضا منصوری

شناسنامهاش را دستکاری کرده بود آخر به خاطر اینکه هنوز 15 سالش بود اعزامش نمیکردند، کپی شناسنامهاش را داریم، آنقدر تاریخ تولدش را دستکاری کرده و کپی گرفته تا مگر قبولش کنند. شش ماهی به جبهه رفت و مدتی طول کشید تا برای دفعه دوم عزم جبهه کرد ما فکر میکردیم دیگر نمیخواهد برود، وقتی متوجه شدم دوباره قصد دارد برود گفتم: به خدا اگر حرف جبهه را بزنی صدتا شیون میزنم، گفت: اگر قرار باشد همه اینطور شانه خالی کنند پس چه کسی برای دفاع از کشور برود؟ چه کسی سنگرها را حفظ کند؟

وقتی شهید ابوالفضل شاهی را تشییع میکردند به پدر گفته بود: خوش به حالش! پدرم گفته بود: حالا مگه داماد شده که اینجوری حسرتش رو میخوری؟ محمدرضا جواب داد: شهادت خیلی از دامادی بالاتره! پدر میگوید: پس پدرش چی؟ با داغ فرزندش چه کنه؟ محمدرضا جواب داد: خدا صبرش را میدهد.

پدرم که اصرار محمدرضا برای جبهه رفتن را میبیند میخواهد برایش زن بگیرد شاید منصرفش کند بنابراین فردی را وادار میکند تا او را برای ازدواج راضی کند، او میگوید من میدانم این کار پدر است میخواهد من ازدواج کنم که جبهه نروم.

به او میگویند: خب چه عیبی دارد بمان و زندگی کن! جواب میدهد چه خبر است در این دنیا؟ جز اینست که چند گونی برنج و لوبیا بیشتر خواهم خورد خبر دیگری هم نیست.

روزی که محمدرضا میخواست اعزام شود ایام عید بود، مادر ظرف آجیلی میآورد و پسته و بادامهایش را جمع میکند و در کیف محمدرضا میگذارد.

تا پای اتوبوس بدرقهاش رفتیم، داخل اتوبوس که نشست بیقراری ما را دید و صندلیاش را با دوستش عوض کرد تا دیگر نبینمش.

یکی از همرزمانش میگوید: شب عملیات دیدم با خودکار چند جملهای روی ساق پایش نوشت، برگه وصیتنامهاش را هم گذاشت درون جیب پیراهنش. گفتم: این چه کاریه؟ اومدی و شهید شدی ما چه چیزی برای خانوادهات ببریم؟ جواب داد: ولم کنید بذارید یه خورده باد دنیا به بدنم بخوره.

پدرم اتاقی رو در امامزاده ولی بن موسی الکاظم(ع) راوند خریده بود؛ محمدرضا میگفت: من اگر شهید شدم دوست ندارم توی اتاق دفن شوم. مدتی بعد خبر آوردند که مفقودالاثر شده. کیفش را که آوردند باز کردیم و دیدیم هنوز پسته و بادامهای عید توی کیفش بود.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد