زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

گفت و گو با خانم مریم عظیمی همسر شهید مهدی نوروزی -اذان گویی شهید در تپه های مشرف به استقرار داعش

گفت و گو با خانم مریم عظیمی همسر شهید مهدی نوروزی  -اذان گویی شهید در تپه های مشرف به استقرار داعش

 

همسر شهید نوروزی(خانم مریم عظیمی): در دیدار خصوصی که خدمت آقا رسیدیم به ایشان گفتم همه این دلتنگی ها با دیدار شما محو شد. همه این مصیبت ها به این دیدار می ارزد .

 

"شیر سامراء"؛ شهید مهدی نوروزی فرزند شهید  در 15 خرداد 1361 مصادف با نیمه شعبان به دنیا آمد و در روز شهادت امام صادق(ع) برای سومین بار راهی میدان جهاد شد و در  20دی ماه 1393 مصادف با روز میلاد رسول گرامی اسلام و رئیس مکتب شیعه جام شهادت را نوشید .

 

 

 

گفت و گو با همسر شهید مهدی نوروزی

 

 جوانان امروز به دنبال معیار والگو هستند تا بر اساس سبک زندگی او رفتار کنند، شهید مهدی نوروزی به عنوان شهید نسل سوم انقلاب اسلامی می تواتد یک شاخص و الگوی مهم و تاثیر گذار باشد، بنابراین شما چه ویژگیهای اخلاقی، فردی ، اجتماعی و خانوادگی را از این شهید بزرگوار می توانید به عنوان شاخص بیان کنید؟ 

 

من در این 2 سال و 8 ماهی که با شهید نوروزی زندگی کردم، خاطرات زیادی از ایشان دارم.. پدرم ابتدای ازدواج مان به آقا مهدی اصرار داشت که خودش را بابت تهیه مسکن دچار زحمت نکند  و تحت فشار نباشد، اما آقا مهدی معتقد بود که فضایی آرام و مطابق با  شرایط اعتقادی همسرش تأمین کند ، تا او همیشه احساس آسایش وآرامش کند.  از طرف دیگر شهید نوروزی همیشه برای نظام تلاش شبانه روزی می کرد. به طوری که قرار بود، نیمه شعبان در حرم امام رضا(ع) باشیم، اما آقا مهدی با توجه به حضور داعش در سامراء راضی نشد ، نتوانست بی تفاوت باشد و بنابراین رفت و  24 روزی را در سامراء ماند و فقط به خاطر حجم بالای کارش به تهران برگشت. 4 ماهی را با تلاش مسئولین شغلی خود که از نظر رفاه امنیتی نه مادی تمام شرایط را برایش مهیا کرده بودند، ماند اما به این رفاه بیش از حد راضی نبود و ابراز ناخشنودی می کرد.  


 

 

بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم

  

 می گفت در سامراء ، هم دفاع از حرم امامین می کنی که از همه چیز بالاتر است و آنجا در خاکریزی و اینجا پشت میزی  و همه می خواهند به شما احترام بگذارند ولی آنجا فقط خودت هستی و خدای خودت .

 

البته می گفت که حضرت آقا و یا نماینده  ایشان امر کنند که کار شما اینجا مهمتر است من قبول می کنم، بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم، همان کاری که نیاز نظام است انجام می دادم و به این نتجه رسید که دفاع از حرمین و مبارزه با تکفیری ها الان خط مقدم  دفاع از اسلام است. 

 

آقا مهدی همواره به دنبال خدمت بود گاهی دوستانش می گفتند که به خاطر جانبازی که داشت دنبال حق و حقوقت باش اما او معتقد بود که اگر به دنبال حاشیه باشد از اصل مطلب جا می ماند. به قول آقای ماندگاری که در مراسم شهید نوروزی سخنرانی می کرد ، می گفت ایشان حقوق دهه 57 را می گرفت. اما با تمام توان خدمت می کرد.


در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد

 

آقا مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد. آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل کن وخودش را به سرعت به موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند.

 

از دیگر خاطرات من به اتوبان کرج بر می گردد، در مسیر تهران - کرج پشت ترافیک ایستاده بودیم که پسر بچه دستفروشی به آقا مهدی گفت که "عمو تو را خدا کمک کن، بیسکوئیت هایی که می فروختم را مأمور شهرداری گرفت و با خودش برد" ، آقا مهدی  ناراحت شد و بلافاصله پیاده شد و همراه پسربچه رفت تا مأمور شهرداری را پیدا کند.

 

 

 

ساده زیستی از دیگر شاخصه های شهید نوروزی بود

 

آقا مهدی زندگی مرفهی داشت و تمام امکانات برایش مهیا بود ، اما به زندگی ساده خیلی تأکید داشت. در زمانه ای که تجملات برای جوانان خیلی مهم است، آقا مهدی در عین اینکه زیبایی را دوست داشت و منظم بود اما علاقه به زندگی ساده داشت و مراسم عقد ما هم از این سادگی مستثنی نبود، مراسم ساده عقد ما در حضر آیت الله مصباح در قم برگزار شد  و در شرایطی که جوانان امروز اصرار دارند تا مراسمی مجلل  و پرهزینه با  لباس های گرانقیمت و فاخر برگزار کنند، آقا مهدی با لباس بسیجی در مراسم عقد حاضر شد و از من هم خواست تا ساده ترین لباسم را بپوشم تا مراسم شهدایی باشد.

 

 

 

توجه خاصی به مادرش داشت ، همیشه همسرداری اش خاص بود

 

عموی شهید نوروزی خودش را به سرعت به مراسم رساند وهمراه خود یک دست کت و شلوار هم برای آقا مهدی آورده بود و اصرار داشت به خاطر من لباس را بپوشد، آقا مهدی در شرایطی که راضی به پوشیدن کت و شلوار نبود، اما باز هم تلفنی از من سؤال کرد تا مطمئن شود که من به نوع پوشش اش راضی هستم که من هم ابراز رضایت مندی کردم.

  

همیشه همسردارری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد به خاطر دل همسرش ، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد.

 

 آقا مهدی تأکید بسیاری داشت که در شهر کرمانشاه مراسم های مذهبی شیعی را با حضور سخنرانان و مداحان معروف برگزار کند و اولین کسی بود که این جرأت را پیدا کرد تا در این شهر چنین مراسم هایی برگزار کند و تمام تلاشش را می کرد تا تمام امکانات را برای عزاداران این مراسم مهیا کند، حتی به این مهم هم توجه داشت که به خاطر شرایط جوی کرمانشاه اگر هوا دگرگون شد، عزاداران کوچکترین سختی ای را احساس نکنند .   

 

 

 

روی تپه ایستادم و شروع کردم به اذان گفتن و ذکر "علی ولی الله" را  هم آوردم

 

  آیا خاطره ای هم برای شما از نحوه حضور و مبارزاتش در سامراء تعریف کرده است؟

 

خاطره ای که با لذت برای من تعریف کرد این بود که می گفت ، وهابی ها می آیند با شعار یالثارات یزید با ما می جنگند ندای یالثارات یزید را می گویند و تیر را رها می کنند. یک شب بین ما و آنها یک تپه فاصله بود ، به موقع نماز صبح که نزدیک شدیم روی تپه ایستادم و شروع کردم به اذان گفتن و ذکر "علی ولی الله" را  هم آوردم ، هر چه بچه ها می گفتند که نگو با تیر می زنند، می گفتم نه هر طور شده باید نام "امیرالمؤمنین(ع" را روی این تپه بیاورم، آقا خیلی غریب هستند. شجاعتشان خیلی مثال زدنی است. هر کسی این کار را نمی کند.

 

 علاقه ویژه ای به حرم امام حسین(ع) داشت و بیش از 60-70 بار به زیارت امام حسین(ع) مشرف شده بود. یک بار خودش تعریف کرد که پاسپورتش به اتمام رسیده بوده و از طرفی هم مرزها بسته بود گفت که خودش را به لالی زده که عرب هستم و از مرز رد شده و خودش را در سخت ترین شرایط به حرم امام حسین(ع) رسانده  و زیارت کرده و دو روزه برگشته است.  و من هم در این دو سال و هشت ماه 7 بار با ایشان همسفر بودم که آخرین بار ما را به مرز مهران رسانید و خودش راهی سامراء شد.

 

از نحوه شهادت شهید نوروزی در دفاع از حرم امامین برایمان بگویید، شهید نوروزی چگونه به آرزویش رسید؟

 

از روز اول آشنایی دائماً تاکید داشت که زندگی اش شهدایی باشد. همیشه دعایش این بود که با مرگ طبیعی از دنیا نرود، حتی برای اعضای خانواده اش هم این دعا را می کرد، لحظه ای که محمد هادی  هم به دنیا آمد، آرزو کرد که پسرش با شهادت از دنیا برود.  

 

 

 

خانم من با ترور نمی میرم انشالله در میدان جهاد....

 

همیشه که مسیر تهران به کرمانشاه  را طی می کردیم دعایش این بود که با تصادف نمیرد. و با شهادت از دنیا برود و چون هدفش مشخص و متعالی بود به شکل خاصی هم از  محفوظ می ماند.  انواع و اقسام دعاهای محفوظ ماندن را در کوله پشتی اش همیشه به همراه داشت با این نیت که که تا لحظه ای که جا دارد خدمت کند، وقتی در عملیاتی به موفقیت دست پیدا می کردند، می گفت با دعاهای شما تعداد زیادی از تکفیری ها را به درک واصل کردیم و دل خانم فاطمه زهرا(س) را شاد کردیم.

 آقا مهدی به نحوه شهادتش هم واقف بود ، چون از روز اول آشنایی هر روز این ترس با من بود که خبر شهادتش را بیاورند باعث شده بود تا بارها و بارها با این رویا از خواب پریشان بیدار شوم، وقتی از خوابم برایش میگفتم که با ترور به شهادت رسیده می گفت : خانم من با ترور نمی میرم انشالله در میدان جهاد....

 

 

 دعایی که همیشه مادرش برایش می کرد

 

دعایی که همیشه مادرش برایش می کرد، این بود که ان شاالله بزنی و بعد تورا بزنند و آن طور که دوستش تعریف می کرد شهید نوروزی ، آخرین تیرش را هم زد و همانطوری که می خواست شهید شد.

 

8 سال پیش در وصیتنامه اش این گونه  نوشته ؛ ما ان شاالله در دفاع از کربلا و حرم امام حسین(ع) شهید می شویم ، وعده دیدار  ما انشاالله شمشیر زدن پا در رکاب امام زمان (عج).

 

روز شهادتش در کانال عجیبی می روند هدفشان آزادسازی مدرسه بوده، مدرسه آزاد و مقر می شود و عراقی ها می ترسند و جلوتر نمی آیند و فقط آقا مهدی و دوستش جلو می روند که آقا مهدی تیر می خورد، در حالی که زخمی بوده به دوستش تأکید می کند که او را عقب ببرد و در این حال هم بیکار نبوده و آخرین تیرش هم به سمت دشمن اصابت می کند و لحظه آخر جای خشابش را می خواهد که عکس خانواده اش را در آن نگهداری می کرده  و با ذکر یالثارات الحسین و ذکر یا زهرا(س) و یا حسین(ع) به شهادت می رسد.

 

 

 

همه این دلتنگی ها با دیدار شما محو شد 

 

قشنگ ترین خاطره شما بعد از شهادت شهید نوروزی چه بود؟

 

قبل از به دنیا آمدن محمد هادی به زیارت امام رضا(ع) رفتیم. از امام رضا(ع) خواستم که اذان و اقامه محمد هادی را آقا در گوش محمد هادی بخوانند، خیلی تلاش کردیم که خطبه عقدمان را آقا بخوانند که قسمت نشد. لحظه وداع با امام رضا(ع) به آقا مهدی گفتم که از امام رضا(ع) بخواهد که نائب امام زمان(عج) اذان و اقامه به گوش محمدهادی بخواند که او هم در جواب گفت که هر چه خیر باشد. بالاخره  محمد هادی 15-16 روزه بود که تماس گرفتند، خدمت آقا برسیم برای  اذان و اقامه گفتن. اما به خاطر اینکه کرج بودیم نتوانستیم به موقع برسیم. من این گله را به آقا مهدی داشتم که نشد او هم در جوابم گفت که من شهید می شوم و حضرت آقا می آیند پیش محمدهادی ومثال آرمیتا را زد.

 

 در دیدار خصوصی که خدمت آقا رسیدیم به ایشان گفتم همه این دلتنگی ها با دیدار شما محو شد. همه این مصیبت ها به این دیدار می ارزد و آقا دست نوازششان را بر سر محمد هادی کشیدند و این برای من خیلی ارزشمند بود ، قشنگ ترین خاطره من بعد از شهادت آقا مهدی این روز وصال بود.

 

 

 

 

 لباس رزم به تن محمد هادی کردم و آمده ام که چفیه اش را از شما بگیرم

 

محمد هادی را چگونه مهیای دیدار آقا کردید و از ایشان خواستید که چه دعای کنند؟

 

لباس رزمی که اندازه محمد هادی باشد پیدا نکردم و کوچکترین سایز را خریدم و کوچک تر کردم و بعد از غسل شهادت با این لباس خدمت آقا رسیدیم . پدرش هنگام تولد محمد هادی دعا کرد که با شهادت از این دنیا برود و خدمت آقا که رسیدم به ایشان گفتم که لباس رزم به تن محمد هادی کردم و آمده ام که چفیه اش را از شما بگیرم . از ایشان خواستم که دعا کنند، محمد هادی را آن طور که پدرش می خواهد بزرگ کنم که حتی از پدرش هم پیشروتر باشد. چرا که آقا مهدی از وقتی خبردار شد خدا فرزندی به او عطا کرده همیشه می گفت : ان شاالله سرباز امام زمان(عج) است، من پدر محمد هادی هستم که این دعا را برایش می کنم و ان شاالله خدا مستجاب می کند.


 

 

از حال و هوای این روزهای تان بگویید .

 

 چون پیکر شهید نوروزی در گلزار شهدای کرمانشاه به خاک سپرده شده است، بیشتر اوقات را در کنار مادر شهید در کرمانشاه می گذرانم. روزی در ایام ماه مبارک رمضان  نان برای افطار نداشتیم و در این فکر بودیم که من یا مادر شهید به خرید نان اقدام کنیم که اندک زمانی فکر این کار از ذهنمان نگذشته بود که دوست آقا مهدی زنگ در را زد و نان سنگکی را که برای افطار ما تهیه کرده بود،داد و جالب این بود که مادر شهید علاقه خاصی به نان سنگک دارد.

 

 

 

 من در بیمارستان قدم به قدم با تو بودم

 بعد از شهادت آقا مهدی محمد هادی مریض شد و هیچ بیمارستانی او را پذیرش نمی کرد در آن وضعیت در دل خودم گفتم" اگر آقا مهدی بود این طور نمی شد"، همان لحظه دکتر بیمارستان جلو آمد و گفت که من پسرتان را معاینه می کنم و پس از معاینه پزشک در بیمارستان بستری شد، خیلی بهم ریخته بودم که بعد از مدت کوتاهی که دارو را مصرف کرد آرام شد. و به صورت معجزه آسایی خیلی سریع بهبود پیدا کرد. همان شب آقا مهدی به خوابم آمد و گفت چرا این طور فکر می کنی؟ من در بیمارستان قدم به قدم با تو بودم .

 

هر موقع چیزی به ذهنم خطور می کند، یا یک نشانه، نشانم می دهد یا به خوابم می آید و همیشه در کنارم احساسش می کنم. الان هم در حال تهیه متن کتابی با موضوع سبک زندگی شهید نوروزی هستم.

دانلود مداحی میثم مطیعی در خصوص شهید مهدی نوروزی

دانلود فیلم مستند زیر  

«پرچم قرآن» اثری از گروه معراج تقدیم به شهید سلیمانی+فیلم

«پرچم قرآن» عنوان اثری از گروه مدیحه‌سرایی و جمع‌خوانی قرآن معراج قم است که درپی شهادت سردار سلیمانی تولید و تقدیم می‌شود.

«پرچم قرآن» اثری از گروه معراج تقدیم به شهید سلیمانی+فیلم

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس؛ «پرچم قرآن» عنوان اثری از گروه مدیحه‌سرایی و جمع‌خوانی قرآن معراج قم است که درپی شهادت سردار سلیمانی تولید و اعضای گروه معراج این اثر را به ساحت شهید مظلوم سردار سپهبد قاسم سلیمانی و همرزمانش تقدیم کردند.

«پرچم قرآن» با آهنگسازی سیدمحمد موجانی، تنظیم عادل ربیعی، شعر علی محلاتی و میکس و مسترینگ حسن صفری تولید شده که در ادامه تقدیم می‌شود.

جهت دانلود کلیک کنید

 

 

«سلیمانی‌ها» جدیدترین اثر گروه انوارالهدی تقدیم به سردار دل‌ها+صوت

«سلیمانی‌ها» جدیدترین اثر گروه انوارالهدی تقدیم به سردار دل‌ها+صوت

سلیمانی‌ها عنوان جدید‌ترین اثر گروه مدیحه‌سرایی و جمع‌خوانی قرآن انورالهدی است که درپی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی تولید و رونمایی شد.

«سلیمانی‌ها» جدیدترین اثر گروه انوارالهدی تقدیم به سردار دل‌ها+صوت

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس؛ سلیمانی‌ها عنوان جدید‌ترین اثر گروه مدیحه‌سرایی و جمع‌خوانی قرآن انورالهدی است که درپی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی تولید و در این گزارش تقدیم می‌شود.

این اثر با شعر عربى از المنذری، شعر فارسى از محمد غفارى، آهنگساز عربى عادل ربیعى، آهنگساز فارسى سیدمهدى احمدى، تنظیم سیدمهدى احمدى، میکس و مسترینگ حسن صفرى و تهیه‌کنندگی مؤسسه دارالولایة للثقافة والإعلام تولید و به سردار دلها تقدیم می‌شود.

جهت دانلود کلیک کنید

 

لشکر 313 نفری جنگ بدر ( امام زمان 313 یار می خواهد )

ر سوره مبارکه انفال خداوند به ماجرای جنگ بدر و اینکه چگونه ۳۱۳ نفر لشکری با بیش از هزار جنگجوی مسلح را در هم کوبیدند اشاره و 6 راهکار برای پیروزی مسلمانان ارائه می‌کند. چگونه ۳۱۳ نفر لشکر چند هزار نفری کفر را در جنگ بدر شکست داد؟

 خداوند در سوره مبارکه انفال به شرح ماجرای جنگ بدر پرداخته و اینکه چگونه لشکر مسلمانان با ۳۱۳ نفر لشکر تا دندان مسلح کفار که بیش از هزار جنگجو داشت را شکست دادند. خداوند این آیات را عبرتی برای بندگان بیان کرده که نشان می‌دهد یاری خدا تنها مربوط به صدر اسلام نیست و امروز هم سپاه اسلام اگر با اخلاص، استقامت و توکل به خدا وارد جنگ با کفار شوند پیروزی حتماً از آنشان خواهد بود، همان‌طور که در جنگ‌های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ۱۱ روزه ارتش تا دندان مسلح اسرائیل کاری از پیش نبرد و امروز هم ارتش آمریکا کاری از پیش نخواهد برد.

در آیه ۲۶ سوره مبارکه انفال آمده است؛

«وَاذْکُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِى الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فََاوَیکُمْ وَأَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ‏»( انفال ۲۲۶)

و به یاد آورید زمانى را که شما کم بودید و در زمین (مکّه) مستضعف بودید، مى‏‌ترسیدید دشمنان شما را بربایند، پس (خداوند در مدینه) پناهتان داد و با یارى خویش، شما را نیرومند کرد و از پاکیزه‏‌ها به شما روزى داد، باشد که شما شکرگزارى کنید. (۲۶ انفال)

خداوند در این آیات ابتدا به دوران فقر و مشکلات مسلمانان اشاره کرده و این دوران را به یاد آنها می‌آورد تا شکر‌گذار قدرت و توان امروزشان باشند. زیرا مسلمانان تا پیش از هجرت به مدینه همواره مورد اذیت، آزار و شکنجه مشرکان بودند و شدت مشکلات آنها به حدی بود که عده‌ای از آنها ناچار به مهاجرت به دیگر سرزمین‌ها از جمله حبشه یمن و... شدند.

اما پس از هجرت مسلمانان به مدینه به اذن خداوند ورق کاملاً برگشت و مشرکان در ترس از کشته و اسیرشدن و به غلامى و کنیزى گرفتار شدن توسط مسلمانان بودند. حتی آنها اموال خود را با میل و رقبت تقدیم مسلمانان مى‏‌کردند. حال خداوند دوران سخت و محنت را یاد آنان آورد تا شکر‌گذار نعمت‌ها و اقتدار باشند.

در جنگ بدر، بعضى از مسلمانان نامه‏‌اى به ابوسفیان نوشتند و از نقشه‏ پیامبر صلى الله علیه وآله به او خبر دادند، ابوسفیان هم از مشرکان مکّه درخواست کمک کرد که هزار نفر براى جنگ بدر به راه افتادند.

جنگ بدر درواقع اولین جنگ بزرگ مسلمانان با کفار بود که در سال دوم هجری رخ داد. در این جنگ تعداد مسلمانان کمتر از یک سوم کفار بود و سلاح و تجهیزات آنها هم بسیار کمتر بود و همین دلایل سبب ترس بسیاری از مسلمانان شده بود تا جایی که شکست را حتمی می‌دانستند اما به اذن خدا مسلمانان شکست سختی به دشمت تحمیل کردند.

پس از این جنگ خداوند در آیه ۹ سوره انفال فرمود: «إذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّى مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَئِکَةِ مُرْدِفِینَ‏» (به یاد آورید) زمانى که (در جنگ بدر) از پروردگارتان فریادرسى مى‌‏طلبیدید، پس او دعا و خواسته‏ شما را اجابت کرد (و فرمود:) من یارى‏‌دهنده شما با فرستادن هزار فرشته‏ پیاپى هستم.

ماجرای جنگ بدر چه بود و چرا این جنگ رخ داد؟

در سال دوم هجری «کرز بن جابر» که یکی از کفار مکه بود با گروهی از قریش تا نزدیکی شهر مدینه آمدند و تعدادی از دام‌ها و محصولات کشاورزی را به غارت بردند و به مزارع آنها آسیب زدند. پیامبر (ص) بلافاصله امام علی (ع) را به تعقیب آنها فرستاد. اما در نزدیکی چاه‌های بدر گروه کفار از تیررس مسلمانان خارج شدند و دیگر آنها را نیافتند و به مدینه بازگشتند.

پیش از این هم کفار مکه اموال مسلمانانی که مهاجرت کرده بودند را غارت کردند و همه تلاششان را برای فشار به مسلمانان در مدینه می‌آوردند و اجازه داد و ستد و فعالیت اقتصادی به آنان نمی‌دادند و در واقع مسلمانان در محاصره اقتصادی قرار گرفتند.

پیامبر برای شکستن این محاصره گروهی را به فرماندهی حمزه (ص) به منطقه‌ای بین مدینه و دریای سرخ که محل عبور کاروان‌ها بود فرستاد تا از تردد کاروان‌های مشرکان جلوگیری کنند. کاروانی از مکه از آنجا عبور می کرد که با دیدن حمزه سرتسلیم فرود آوردند و به او پیشنهاد صلح دادند. حمزه هم با آنها وارد جنگ نشد و صلح آنها را پذیرفت. اما این پایان غائله نبود و کفار کماکان به محاصره و فشار‌های اقتصادی خود ادامه دادند.

مدتی پس از این ماجرا به پیامبر خبر رسید که کاروانی عظیم از مکه راهی شده که ابوسفیان مسئول آن است و این کاروان هزار شتر بار به همراه دارد و تنها ۴۰ نفر محافظ آن هستند. پیامبر دستور توقیف این کاروان را صادر کرد و سپاه مسلمانان با ۳۱۳ جنگجو راهی شد. اما ابوسفیان با شنیدن این تصمیم پیامبر (ص) قاصدی به مکه فرستاد و سپاهی با حدود هزار جنگجو راهی منطقه شدند که تجهیزات و ادوات فراوانی هم برای جنگ با خود داشتند.

البته ابوسفیان برای اینکه کاروانش به دست مسلمانان نیفتد از بیراهه فرار کرد و خود را به مکه رساند. در اینجا برخی از کفار گفتند دیگر نیازی به جنگ نیست اما ابوجهل که فرماندهی لشکر کفار را هم برعهده داشت اصرار به جنگ کرد و نهایتاً لشکر کفار به پشت تپه‌های بدر آمدند. آن شب پیامبر (ص) و یارانش هم قسم شدند که تا آخرین قطره خون با کفار بجنگند و از شهادت حراسی نداشته باشند. همین اتفاق ترس عجیبی به دل دشمن انداخت.

فردای آن روز در شیپور جنگ دمیده شد و دو گروه ابتدا به رسم اعراب جنگ تن به تن را آغاز کردند به این صورت که پیامبر (ص) حمزه (ع)، علی (ع) و عبیده را به جنگ تن به تن فرستاد و در این جنگ حمزه (ع) و علی (ع) حریفان خود را هلاک کردند اما عبیده ضربه‌ای زد و ضربه‌ای هم دریافت کرد و به شهادت رسید. و در این میان امام علی ضربه‌ای به جنگجوی سپاه کفر زد و او را هم هلاک کرد. به این ترتیب هر سه جنگ‌جوی کفار هلاک شدند و سپاه اسلام گام نخست را پیروزی پشت سر گذاشت. در ادامه سه جنگجوی دیگر به سمت امام علی (ع) تاختند که امام هر سه را هلاک کرد. همین اتفاق سبب ترس و ضعف شدید سپاه کفر شد و آنها شکست سختی از مسلمانان خوردند و لشکر اسلام تنها حدود ۲۰ شهید داد.

در آیه ۱۰ سوره مبارکه انفال درباره این پیروزی مسلمانان آمده است؛ «وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى‏ وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‏» و خداوند، آن (پیروزى و نزول فرشتگان) را جز براى بشارت و اینکه دل‌هایتان با آنان آرامش یابد قرار نداد و نصرت و پیروزى، جز از سوى خدا نیست، (به قدرت خود و امداد فرشته هم تکیه نکنید.) همانا خداوند، شکست‏‌ناپذیر حکیم است.

۶ دستور محکم خداوند برای نبرد و پیروزی بر کفار در جنگ بدر

خداوند پیش از جنگ با کفار ۶ دستور مهم به مسلمانان داد که این دستور‌ها در آیات ۴۵، ۴۶ و ۴۷ سوره مبارکه انفال آمده است و به این شرح است.

ثابت قدم باشید.
خدا را فراوان یاد کنید تا پیروز شوید.
از فرمان خدا و پیامبرش اطاعت کنید.
باهم نزاع و کشمکش نکنید تا سست نشوید و شوکتتان بر باد نرود.
استقامت کنید چرا که خداوند با استقامت‌کنندگان است.
مانند کفار نباشید که از روی غرور و هواپرستی و خودنمایی بجنگید مانند ابوجهل

منطق قرآنی سیلی اول سپاه - انتقام سخت - hard revenge soleimani در قرآن - شیخ حسین انصاریان

حجت‌الاسلام انصاریان گفت: خداوند در قرآن می‌فرماید: «چهره‌های مشرک را هرکجا یافتید، نابود کنید و بکشید» جالب است که در این آیه نمی‌گوید در سرزمین خود بکشید، بلکه می‌گوید هرکجا یافتید؛ این یعنی اقدام انتقام‌جویانه سپاه مطابق قرآن بود.

شیخ حسین انصاریان: حاج قاسم این کُره خاکی را تبدیل به عالیترین مکان بندگی حضرت حق کرده بود

مراسم عزاداری ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌ علیها با سخنرانی حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان به مدت ۱۰ شب در مسجد جامع خانی آباد تهران از ۱۰ تا ۱۹ دی‌ماه بعد از نماز صبح برگزار می‌شود.

براساس این گزارش، حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان در جلسه نهم این مراسم صبح امروز چهارشنبه ۱۸ دی‌ماه به موضوع حمله موشکی سپاه به پایگاه نظامی آمریکا پرداخت و اظهارداشت: سپاه پاسداران عزتمند، غیور، شجاع و مومن یکی از مهمترین پایگاه‌های آمریکای مستکبر، ظالم و خون‌ریز را در همان ساعت و لحظه‌ای که سردار بزرگ اسلام، انسان کم‌نظیر، عارف و سالک، سردار لشگر حق، سپهبد قاسم سلیمانی ناجوانمردانه و مظلومانه شهید کردند، مورد حملات موشکی قرار دادند. این کار با عظمت که البته یک گوشه از انتقام خون او و همراهانش بود، انجام شد.

نتیجه تصویری برای حاج قاسم سلیمانی

وی با بیان اینکه انتقام کامل در پیش است، گفت: این کار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برابر آیات قرآن است که داریم: « فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ؛ چهره‌های مشرک را هرکجا یافتید، نابود کنید و بکشید» جالب است که در این آیه نمی‌گوید در سرزمین خود بکشید، بلکه می‌گوید هرکجا یافتید. در آیه دیگر داریم: « إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ؛ هواپرستان و بت‌پرستان آمریکایی و اسرائیل، درون و باطنشان نَجَس است» و نَجَس از نجس بدتر است.

نتیجه تصویری برای سیلی اول

انصاریان ادامه داد: در آیه دیگری که کار سپاه با آن هماهنگ بود، داریم : « قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ ؛ شما (ای اهل ایمان) با آن کافران به قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نماید و دل‌های (پر درد و غم) گروهی اهل ایمان را (به فتح و ظفر بر کافران) شفا بخشد.» یعنی اینکه دست شما، دست خداست و در این راه خدا انسان را یاری خواهد داد.

این مفسر قرآن کریم تصریح کرد: با این آتش سنگینی که برروی این سگ‌های هار می‌ریزیم، دل مردم که از کشتن حاج قاسم سلیمانی به درد آمد، خنک و خوشحال می‌شود.

وی با بیان اینکه آیه بعدی که کار سپاه با آن هماهنگ بود، داریم : « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ؛ ای پیامبر با مردمان کافر و منافق بجنگ، به آن‌ها سخت بگیر و رحم نکن، این‌ها را که می‌کشی جایگاهشان جهنم است و چه سخت جایگاهی است.»

انصاریان در پایان خاطرنشان کرد: خدایا در این خانه معنوی دست نیاز به سوی حضرتت برمی‌داریم و از صمیم قلب از تو می‌خواهیم، لحظه به لحظه سپاه پاسداران ما را مورد لطف، احسان، یاری و کمک خود قرار دهی و شر دشمنان اسلام با فعالیت‌هایی که به دستور تو می‌شود، از سر ملت اسلامی برداری.

صوت کامل این سخنرانی را اینجا بشنوید: جهت دانلود کلیک کنید