زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

گفت و گو با خانم مریم عظیمی همسر شهید مهدی نوروزی -اذان گویی شهید در تپه های مشرف به استقرار داعش

گفت و گو با خانم مریم عظیمی همسر شهید مهدی نوروزی  -اذان گویی شهید در تپه های مشرف به استقرار داعش

 

همسر شهید نوروزی(خانم مریم عظیمی): در دیدار خصوصی که خدمت آقا رسیدیم به ایشان گفتم همه این دلتنگی ها با دیدار شما محو شد. همه این مصیبت ها به این دیدار می ارزد .

 

"شیر سامراء"؛ شهید مهدی نوروزی فرزند شهید  در 15 خرداد 1361 مصادف با نیمه شعبان به دنیا آمد و در روز شهادت امام صادق(ع) برای سومین بار راهی میدان جهاد شد و در  20دی ماه 1393 مصادف با روز میلاد رسول گرامی اسلام و رئیس مکتب شیعه جام شهادت را نوشید .

 

 

 

گفت و گو با همسر شهید مهدی نوروزی

 

 جوانان امروز به دنبال معیار والگو هستند تا بر اساس سبک زندگی او رفتار کنند، شهید مهدی نوروزی به عنوان شهید نسل سوم انقلاب اسلامی می تواتد یک شاخص و الگوی مهم و تاثیر گذار باشد، بنابراین شما چه ویژگیهای اخلاقی، فردی ، اجتماعی و خانوادگی را از این شهید بزرگوار می توانید به عنوان شاخص بیان کنید؟ 

 

من در این 2 سال و 8 ماهی که با شهید نوروزی زندگی کردم، خاطرات زیادی از ایشان دارم.. پدرم ابتدای ازدواج مان به آقا مهدی اصرار داشت که خودش را بابت تهیه مسکن دچار زحمت نکند  و تحت فشار نباشد، اما آقا مهدی معتقد بود که فضایی آرام و مطابق با  شرایط اعتقادی همسرش تأمین کند ، تا او همیشه احساس آسایش وآرامش کند.  از طرف دیگر شهید نوروزی همیشه برای نظام تلاش شبانه روزی می کرد. به طوری که قرار بود، نیمه شعبان در حرم امام رضا(ع) باشیم، اما آقا مهدی با توجه به حضور داعش در سامراء راضی نشد ، نتوانست بی تفاوت باشد و بنابراین رفت و  24 روزی را در سامراء ماند و فقط به خاطر حجم بالای کارش به تهران برگشت. 4 ماهی را با تلاش مسئولین شغلی خود که از نظر رفاه امنیتی نه مادی تمام شرایط را برایش مهیا کرده بودند، ماند اما به این رفاه بیش از حد راضی نبود و ابراز ناخشنودی می کرد.  


 

 

بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم

  

 می گفت در سامراء ، هم دفاع از حرم امامین می کنی که از همه چیز بالاتر است و آنجا در خاکریزی و اینجا پشت میزی  و همه می خواهند به شما احترام بگذارند ولی آنجا فقط خودت هستی و خدای خودت .

 

البته می گفت که حضرت آقا و یا نماینده  ایشان امر کنند که کار شما اینجا مهمتر است من قبول می کنم، بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم، همان کاری که نیاز نظام است انجام می دادم و به این نتجه رسید که دفاع از حرمین و مبارزه با تکفیری ها الان خط مقدم  دفاع از اسلام است. 

 

آقا مهدی همواره به دنبال خدمت بود گاهی دوستانش می گفتند که به خاطر جانبازی که داشت دنبال حق و حقوقت باش اما او معتقد بود که اگر به دنبال حاشیه باشد از اصل مطلب جا می ماند. به قول آقای ماندگاری که در مراسم شهید نوروزی سخنرانی می کرد ، می گفت ایشان حقوق دهه 57 را می گرفت. اما با تمام توان خدمت می کرد.


در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد

 

آقا مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد. آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل کن وخودش را به سرعت به موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند.

 

از دیگر خاطرات من به اتوبان کرج بر می گردد، در مسیر تهران - کرج پشت ترافیک ایستاده بودیم که پسر بچه دستفروشی به آقا مهدی گفت که "عمو تو را خدا کمک کن، بیسکوئیت هایی که می فروختم را مأمور شهرداری گرفت و با خودش برد" ، آقا مهدی  ناراحت شد و بلافاصله پیاده شد و همراه پسربچه رفت تا مأمور شهرداری را پیدا کند.

 

 

 

ساده زیستی از دیگر شاخصه های شهید نوروزی بود

 

آقا مهدی زندگی مرفهی داشت و تمام امکانات برایش مهیا بود ، اما به زندگی ساده خیلی تأکید داشت. در زمانه ای که تجملات برای جوانان خیلی مهم است، آقا مهدی در عین اینکه زیبایی را دوست داشت و منظم بود اما علاقه به زندگی ساده داشت و مراسم عقد ما هم از این سادگی مستثنی نبود، مراسم ساده عقد ما در حضر آیت الله مصباح در قم برگزار شد  و در شرایطی که جوانان امروز اصرار دارند تا مراسمی مجلل  و پرهزینه با  لباس های گرانقیمت و فاخر برگزار کنند، آقا مهدی با لباس بسیجی در مراسم عقد حاضر شد و از من هم خواست تا ساده ترین لباسم را بپوشم تا مراسم شهدایی باشد.

 

 

 

توجه خاصی به مادرش داشت ، همیشه همسرداری اش خاص بود

 

عموی شهید نوروزی خودش را به سرعت به مراسم رساند وهمراه خود یک دست کت و شلوار هم برای آقا مهدی آورده بود و اصرار داشت به خاطر من لباس را بپوشد، آقا مهدی در شرایطی که راضی به پوشیدن کت و شلوار نبود، اما باز هم تلفنی از من سؤال کرد تا مطمئن شود که من به نوع پوشش اش راضی هستم که من هم ابراز رضایت مندی کردم.

  

همیشه همسردارری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد به خاطر دل همسرش ، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد.

 

 آقا مهدی تأکید بسیاری داشت که در شهر کرمانشاه مراسم های مذهبی شیعی را با حضور سخنرانان و مداحان معروف برگزار کند و اولین کسی بود که این جرأت را پیدا کرد تا در این شهر چنین مراسم هایی برگزار کند و تمام تلاشش را می کرد تا تمام امکانات را برای عزاداران این مراسم مهیا کند، حتی به این مهم هم توجه داشت که به خاطر شرایط جوی کرمانشاه اگر هوا دگرگون شد، عزاداران کوچکترین سختی ای را احساس نکنند .   

 

 

 

روی تپه ایستادم و شروع کردم به اذان گفتن و ذکر "علی ولی الله" را  هم آوردم

 

  آیا خاطره ای هم برای شما از نحوه حضور و مبارزاتش در سامراء تعریف کرده است؟

 

خاطره ای که با لذت برای من تعریف کرد این بود که می گفت ، وهابی ها می آیند با شعار یالثارات یزید با ما می جنگند ندای یالثارات یزید را می گویند و تیر را رها می کنند. یک شب بین ما و آنها یک تپه فاصله بود ، به موقع نماز صبح که نزدیک شدیم روی تپه ایستادم و شروع کردم به اذان گفتن و ذکر "علی ولی الله" را  هم آوردم ، هر چه بچه ها می گفتند که نگو با تیر می زنند، می گفتم نه هر طور شده باید نام "امیرالمؤمنین(ع" را روی این تپه بیاورم، آقا خیلی غریب هستند. شجاعتشان خیلی مثال زدنی است. هر کسی این کار را نمی کند.

 

 علاقه ویژه ای به حرم امام حسین(ع) داشت و بیش از 60-70 بار به زیارت امام حسین(ع) مشرف شده بود. یک بار خودش تعریف کرد که پاسپورتش به اتمام رسیده بوده و از طرفی هم مرزها بسته بود گفت که خودش را به لالی زده که عرب هستم و از مرز رد شده و خودش را در سخت ترین شرایط به حرم امام حسین(ع) رسانده  و زیارت کرده و دو روزه برگشته است.  و من هم در این دو سال و هشت ماه 7 بار با ایشان همسفر بودم که آخرین بار ما را به مرز مهران رسانید و خودش راهی سامراء شد.

 

از نحوه شهادت شهید نوروزی در دفاع از حرم امامین برایمان بگویید، شهید نوروزی چگونه به آرزویش رسید؟

 

از روز اول آشنایی دائماً تاکید داشت که زندگی اش شهدایی باشد. همیشه دعایش این بود که با مرگ طبیعی از دنیا نرود، حتی برای اعضای خانواده اش هم این دعا را می کرد، لحظه ای که محمد هادی  هم به دنیا آمد، آرزو کرد که پسرش با شهادت از دنیا برود.  

 

 

 

خانم من با ترور نمی میرم انشالله در میدان جهاد....

 

همیشه که مسیر تهران به کرمانشاه  را طی می کردیم دعایش این بود که با تصادف نمیرد. و با شهادت از دنیا برود و چون هدفش مشخص و متعالی بود به شکل خاصی هم از  محفوظ می ماند.  انواع و اقسام دعاهای محفوظ ماندن را در کوله پشتی اش همیشه به همراه داشت با این نیت که که تا لحظه ای که جا دارد خدمت کند، وقتی در عملیاتی به موفقیت دست پیدا می کردند، می گفت با دعاهای شما تعداد زیادی از تکفیری ها را به درک واصل کردیم و دل خانم فاطمه زهرا(س) را شاد کردیم.

 آقا مهدی به نحوه شهادتش هم واقف بود ، چون از روز اول آشنایی هر روز این ترس با من بود که خبر شهادتش را بیاورند باعث شده بود تا بارها و بارها با این رویا از خواب پریشان بیدار شوم، وقتی از خوابم برایش میگفتم که با ترور به شهادت رسیده می گفت : خانم من با ترور نمی میرم انشالله در میدان جهاد....

 

 

 دعایی که همیشه مادرش برایش می کرد

 

دعایی که همیشه مادرش برایش می کرد، این بود که ان شاالله بزنی و بعد تورا بزنند و آن طور که دوستش تعریف می کرد شهید نوروزی ، آخرین تیرش را هم زد و همانطوری که می خواست شهید شد.

 

8 سال پیش در وصیتنامه اش این گونه  نوشته ؛ ما ان شاالله در دفاع از کربلا و حرم امام حسین(ع) شهید می شویم ، وعده دیدار  ما انشاالله شمشیر زدن پا در رکاب امام زمان (عج).

 

روز شهادتش در کانال عجیبی می روند هدفشان آزادسازی مدرسه بوده، مدرسه آزاد و مقر می شود و عراقی ها می ترسند و جلوتر نمی آیند و فقط آقا مهدی و دوستش جلو می روند که آقا مهدی تیر می خورد، در حالی که زخمی بوده به دوستش تأکید می کند که او را عقب ببرد و در این حال هم بیکار نبوده و آخرین تیرش هم به سمت دشمن اصابت می کند و لحظه آخر جای خشابش را می خواهد که عکس خانواده اش را در آن نگهداری می کرده  و با ذکر یالثارات الحسین و ذکر یا زهرا(س) و یا حسین(ع) به شهادت می رسد.

 

 

 

همه این دلتنگی ها با دیدار شما محو شد 

 

قشنگ ترین خاطره شما بعد از شهادت شهید نوروزی چه بود؟

 

قبل از به دنیا آمدن محمد هادی به زیارت امام رضا(ع) رفتیم. از امام رضا(ع) خواستم که اذان و اقامه محمد هادی را آقا در گوش محمد هادی بخوانند، خیلی تلاش کردیم که خطبه عقدمان را آقا بخوانند که قسمت نشد. لحظه وداع با امام رضا(ع) به آقا مهدی گفتم که از امام رضا(ع) بخواهد که نائب امام زمان(عج) اذان و اقامه به گوش محمدهادی بخواند که او هم در جواب گفت که هر چه خیر باشد. بالاخره  محمد هادی 15-16 روزه بود که تماس گرفتند، خدمت آقا برسیم برای  اذان و اقامه گفتن. اما به خاطر اینکه کرج بودیم نتوانستیم به موقع برسیم. من این گله را به آقا مهدی داشتم که نشد او هم در جوابم گفت که من شهید می شوم و حضرت آقا می آیند پیش محمدهادی ومثال آرمیتا را زد.

 

 در دیدار خصوصی که خدمت آقا رسیدیم به ایشان گفتم همه این دلتنگی ها با دیدار شما محو شد. همه این مصیبت ها به این دیدار می ارزد و آقا دست نوازششان را بر سر محمد هادی کشیدند و این برای من خیلی ارزشمند بود ، قشنگ ترین خاطره من بعد از شهادت آقا مهدی این روز وصال بود.

 

 

 

 

 لباس رزم به تن محمد هادی کردم و آمده ام که چفیه اش را از شما بگیرم

 

محمد هادی را چگونه مهیای دیدار آقا کردید و از ایشان خواستید که چه دعای کنند؟

 

لباس رزمی که اندازه محمد هادی باشد پیدا نکردم و کوچکترین سایز را خریدم و کوچک تر کردم و بعد از غسل شهادت با این لباس خدمت آقا رسیدیم . پدرش هنگام تولد محمد هادی دعا کرد که با شهادت از این دنیا برود و خدمت آقا که رسیدم به ایشان گفتم که لباس رزم به تن محمد هادی کردم و آمده ام که چفیه اش را از شما بگیرم . از ایشان خواستم که دعا کنند، محمد هادی را آن طور که پدرش می خواهد بزرگ کنم که حتی از پدرش هم پیشروتر باشد. چرا که آقا مهدی از وقتی خبردار شد خدا فرزندی به او عطا کرده همیشه می گفت : ان شاالله سرباز امام زمان(عج) است، من پدر محمد هادی هستم که این دعا را برایش می کنم و ان شاالله خدا مستجاب می کند.


 

 

از حال و هوای این روزهای تان بگویید .

 

 چون پیکر شهید نوروزی در گلزار شهدای کرمانشاه به خاک سپرده شده است، بیشتر اوقات را در کنار مادر شهید در کرمانشاه می گذرانم. روزی در ایام ماه مبارک رمضان  نان برای افطار نداشتیم و در این فکر بودیم که من یا مادر شهید به خرید نان اقدام کنیم که اندک زمانی فکر این کار از ذهنمان نگذشته بود که دوست آقا مهدی زنگ در را زد و نان سنگکی را که برای افطار ما تهیه کرده بود،داد و جالب این بود که مادر شهید علاقه خاصی به نان سنگک دارد.

 

 

 

 من در بیمارستان قدم به قدم با تو بودم

 بعد از شهادت آقا مهدی محمد هادی مریض شد و هیچ بیمارستانی او را پذیرش نمی کرد در آن وضعیت در دل خودم گفتم" اگر آقا مهدی بود این طور نمی شد"، همان لحظه دکتر بیمارستان جلو آمد و گفت که من پسرتان را معاینه می کنم و پس از معاینه پزشک در بیمارستان بستری شد، خیلی بهم ریخته بودم که بعد از مدت کوتاهی که دارو را مصرف کرد آرام شد. و به صورت معجزه آسایی خیلی سریع بهبود پیدا کرد. همان شب آقا مهدی به خوابم آمد و گفت چرا این طور فکر می کنی؟ من در بیمارستان قدم به قدم با تو بودم .

 

هر موقع چیزی به ذهنم خطور می کند، یا یک نشانه، نشانم می دهد یا به خوابم می آید و همیشه در کنارم احساسش می کنم. الان هم در حال تهیه متن کتابی با موضوع سبک زندگی شهید نوروزی هستم.

دانلود مداحی میثم مطیعی در خصوص شهید مهدی نوروزی

دانلود فیلم مستند زیر  

دلتنگی های مادر شهید مهدی نوروزی ملقب به شیر سامرا موثر در نابودی فتنه ها | تاریخ شهادت: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳

مادر شهید مهدی نوروزی گفت: پیام شهادت پسرم مهدی دفاع از حریم ولایت تا پای جان است و اکنون من نیز حاضرم تمام زندگی خود را فدای مقام معظم رهبری کنم.

فاطمه بهشتی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در کرمانشاه، در سالروز شهادت فرزندش با اشاره به اینکه مهدی فردی بسیار متقی و با خدا بود و علاوه بر شجاعت روحیه ولایت‌پذیری‌اش بی‌نظیر بود، اظهار داشت: این شهید عاشق کربلا بود و همواره می‌گفت ای کاش در کربلا همراه امام حسین(ع) بودم و بارها تأکید می‌کرد امروز خط دفاع از اسلام و ولایت سامرا است و در نهایت در همین راه و در خط مقدم دفاع از اسلام شهید شد.

مادر شهید مهدی نوروزی با بیان اینکه من هیچگاه لیاقت مادری او را نداشته‌ام، افزود: حق مهدی تنها شهادت در راه خدا بود و مهدی لیاقت این حق را کسب کرد که خداوند چنین عزتی به او عطا کند زیرا خداوند خودش شهدا را تربیت می‌کند و او هدیه و‌ تحفه خدا بود و به دست ما رسید که ما لیاقت نگهداری او را نداشتیم و تنها زمان کوتاهی پیش ما بود.

بهشتی با اشاره به اینکه افتخار من این است که پسرم فدای راه امام حسین(ع)، امام زمان(عج) و دفاع از اسلام و انقلاب شد، عنوان کرد: مهدی علاقه و ارادت عجیبی به رهبر معظم انقلاب داشت و حتی حاضر بود همه چیز خود را و حتی پدر و مادر خود را برای ولایت فقیه فدا کند و اعتقاد به ولایت فقیه در روح و جسم او جریان داشت و زبانم قادر نیست آنگونه که مهدی ولایتمدار بود را تشریح کنم.

وی با بیان اینکه مهدی در دیدارهای متعددی که با امام خامنه‌ای داشت همواره از ایشان درخواست می‌کرد که برای شهادتش دعا بفرمایند، بیان کرد: مقام معظم رهبری نیز در پاسخ می‌فرمایند شما خیلی به درد نظام و اسلام می‌خورید و شهادت هنوز برای شما زود است و سه سال بعد از این دیدار مهدی به شهادت می‌رسد.

مادر شهید مهدی نوروزی افزود: در یکی از سفرها که با همدیگر به کربلا رفته بودیم آقا مهدی به من گفت، مادر دعا یادت نرود گفتم کدام دعا؟  و گفت دعای شهادت و در آن موقع برای یک لحظه زیر گنبد ضریح امام حسین(ع) با تمام وجود گفتم یا امام حسین شهادت مهدی را برایم امضا بزن و بعد از 26 روز این دعا برای مهدی به استجابت رسید.

وی با اشاره به اینکه مهدی همچنین در روز عقد خودش به نزد آیت‌الله مصباح می‌رود و از ایشان نیز طلب دعا برای شهادت خود می‌کند، عنوان کرد: این عالم بزرگوار نیز می‌فرماید که شما بمانید برای اسلام و نظام خدمت کنید.

بهشتی با بیان اینکه ایشان جز تکلیف و ولایت پذیری و آرزوی شهادت مسیر دیگری را قبول نداشت، بیان کرد: زمانی که برای آخرین مرتبه خداحافظی کرد متوجه وضعیت و نورانیت خاص در چهره‌اش شدم و به دلم افتاد که مهدی شهید می‌شود، جلویش را نگرفتم و مانع نشدم چون می‌دانستم راهی که می‌رود شهادت است و به خواسته اصلی خود می‌رسد زیرا هیچ چیز نمی‌توانست مانع رفتن مهدی برای رسیدن به هدفش شود.

وی پیام شهادت مهدی برای جامعه را حفظ حجاب و حریم‌ها، دفاع از انقلاب و حریم ولایت تا پای جان، استمرار همیشگی امر به معروف و نهی از منکر و توجه به نماز اول وقت دانست و اظهار کرد: همه باید تلاش کنیم راه شهدای سرافراز را ادامه دهیم و خدا به من هم کمک کند تا بتوانم به وظیفه‌ای که دارم درست عمل کنم اگر خداوند یاری کند، برادر دیگر مهدی نیز به کمک سایر جوانان این مرز و بوم و راه مهدی را ادامه خواهند داد و امید داریم همه ما فدای حضرت امام حسین(ع) شویم.

مادر شهید نوروزی مقید بودن به خواندن نماز اول وقت، نظم و برنامه‌ریزی در تمام ابعاد زندگی، پایبندی به اعتقادات مذهبی، انجام مستحبات نماز، عدم ترک امر به معروف و نهی از منکر در تمام لحظات عمر، مهربانی و کمک به تهیدستان، ولایت‌مداری و شجاعت را از جمله ویژگی‌های شخصیتی این شهید عنوان کرد و گفت: مهدی اشتیاق زیادی برای برگزاری جلسات مذهبی و مجالس معنوی و عشق به اهل بیت(ع) داشت. 

وی افزود: مهدی در سال 90 به من گفت مادر ببین چقدر از سوریه شهید می‌آورند، شما هم به من اجازه دهید که به این منطقه اعزام شوم من نیز به او گفتم شما که در قوه قضاییه به این خوبی در حال خدمت هستید همین ایران به شما نیاز دارد شهید نیز در جواب به من گفت مادر تکلیف مهمی بر عهده دارم و برای دفاع از اسلام باید تلاش کنم و حضور ما برای ارائه مشاوره به برادران عراقی بسیار مهم است و اینطور هم شد و تکلیف مهدی این بود که با خون خود و شهادت در راه دفاع از حرمین شریف عراق به ویژه سامرا، به وظیفه‌اش عمل کند و امروز ما به سرنوشت مهدی غبطه می‌خوریم.

بهشتی با اشاره به اینکه از سال 91 به بعد دیگر زمزمه‌های رفتن مهدی به گوشش می‌رسید، گفت: پسرم در سال من را سه تا چهار بار به زیارت کربلا می‌برد اما در یکی از این روزها به من گفت مادر من شرمنده هستم اما در این سفر به کربلا نمی‌توانم شما را به همراه خودم ببرم و این تنها سفر مهدی بدون حضور من بود و بعد از چند روز از سامرا با من تماس گرفت و گفت مادر من سامرا هستم، اگر اجازه بدهید چند روزی اینجا بمانم و به رزمندگان کمک کنم و من نیز با کمال میل به او اجازه دادم.

وی افزود: بعد از آن چند ماه دیگر برگشت و گفت مادر اگر اجازه بدهی من عازم عراق شوم زیرا شیعیان عراق، زنان و کودکان آنجا در در رنج و سختی بسیار هستند و وظیفه من اکنون دفاع از حرم اهل بیت(ع) و کمک به این مسلمانان است، من نیز در آن لحظه به او گفتم واقعاً دوست ندارم تحت هیچ شرایط تو را از دست بدهم شهید نیز در جواب گفتند که مادر من اگر هم در تهران بمانم برای کشتن من نقشه‌های زیادی کشیده شد.

مادر شهید نوروزی با بیان اینکه پسر بنده به دلیل فعالیتهای گسترده‌ای که در برابر ضدانقلاب و فتنه‌گرانی داشت همه در معرض خطر بود گفت: برای بار سوم که به ایران آمد به من گفت با هم برای اربعین به کربلا برویم و این سفر آخرین سفر زیارتی من با پسرم بود و بعد از پایان زیارت و موقع برگشتن گفت اگر با شما به ایران برگردم دیگر اجازه بازگشت را به من نمی‌دهند و باید در این سمت ماندگار شوم و به همین خاطر من و همسر و فرزندش را راهی ایران کرد و برای آخرین مرتبه با ما وداع کرد.

وی اظهار کرد: موقع خداحافظی حال بسیار عجیبی داشت انگار هر دو احساس می‌کردیم که آخرین دیدار است‌ و من چند لحظه فقط او را نگاه کردم و بعد از اینکه او مقداری از ما دور شد من دوباره چند قدمی با او همراه شدم و از مرز با گریه روضه «جوانان بنی‌هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید» را برایش زمزمه کردم و یک ماه بعد از آن خداحافظی خبر شهادتش را آوردند هر چند سالها است که مهدی را ندیده‌ام و بسیار برای من دردناک است اما با این وجود همه زندگی خودم را فدای رهبر و اسلام می‌کنم.

بهشتی با بیان اینکه مهدی اهل ایمان و یقین بود و مدام به یاد خداوند بود و از یاد خدا غافل نمی‌شد بیان کرد: بالاتر از هر چیزی برایش این بود که به پدر و مادرش تا حد توان خدمت کند و هیچ تمایلی به دنیا نداشت و برای آن ارزشی قائل نبود و بیشتر اهل معنویات بود و همیشه می‌گفت که دنیا آنقدر ارزش ندارد که وابسته آن باشیم.

وی با اشاره به اینکه پدر ایشان به فرزندانش آموخته است که هر لقمه‌ای را نخورند، هر جایی نروند و حلال و حرام برایشان اهمیت داشته باشد، عنوان کرد: برای من و همسرم بسیار مهم بود که فرزندانمان اهل تقوا و نماز باشند و همسرم در تمام دوران زندگی اهل روزه و نماز اول وقت بود وهیچ کاری را بر نماز ارجح نمی‌دانست و بنده نیز در تمام دوران زندگی و به‌ویژه دوران بارداری در حرف زدن و خوردن طعام خیلی رعایت می‌کردم که زبانم به غیبت باز نشود و از خوراکی که اطمینان داشتم حلال است بخورم.

مادر شهید نوروزی با بیان اینکه هیچگاه از رفتنش ناراضی و پشیمان نیستم اما در زمان حیات آنچنان نورانیت و برکاتی داشت که هر وقت او را می‌دیدم روحم شاد می‌شد، گفت: در هر شرایطی به دنبال آسایش و خوشحالی من بود و نمی‌توانست ناراحتی من را ببیند و همچون پدری که دختر بچه‌اش را نوازش می‌کند نسبت به من مهربان بود و تمام کارهای من و خواهران خود را بدون هیچگونه چشمداشتی انجام می‌داد و به نظر من او به معنای واقعی مرد خدا بود.

نتیجه تصویری برای شهید مهدی نوروزی

(تصویر بالا مربوط به فعالیت شهید در مبارزه با فتنه گران بود)

وی با اشاره به اینکه او موقع اعزام خود به سوریه به من گفت مادر از خدا می‌خواهم که خداوند شما را در محضر حضرت زهرا(س) رو سفید بگرداند افزود: مهدی مدام به دنبال فعالیت‌های سخت و در عمل اخلاص داشت، شجاع و سخاوتمند و امام حسینی و ولایتی بود.

بهشتی با اشاره به اینکه هنگامی که مهدی عازم سامرا بود یقین داشتم بر نمی‌گردد، عنوان کرد: با این وجود وقتی اشتیاق او برای این راه را دیدم که برگشت و پشیمانی برای آن نیست با او موافقت کردم و دوست داشتم اگر در آنجا به او احتیاج دارند بماند و به اسلام خدمت کند، هرچند برایم بسیار مشکل بود اما به رفتنش رضایت دادم و مهدی هم بسیار خوشحال بود و مدام تشکر می‌کرد.

وی اظهار کرد: اکنون نیز از جوانان تقاضا دارم با این هجمه فرهنگی دشمن مقابله کنند و کمتر به فضای مجازی آلوده به مکر و حیله آمریکا که  برای انحراف جوانان آمده توجه کنند و به اصل خود که قرآن و احکام اسلام است بازگردند و تزکیه نفس را پیشه کنند و بدانند مهدی در راه قرآن و اسلام جان خود را فدا کرد و براین اساس به هر طریقی راه او را ادامه دهند.

مادر شهید نوروزی با بیان اینکه اگر یک بار دیگر قرار باشد که او را ببینم تنها به او می‌گویم که به وعده خود که همان شفاعت من نزد حضرت زهرا(س) است عمل کند بیان کرد: از خدا می‌خواهم که یک‌بار دیگر او را ببینم و تا عمر دارم از نبودش می‌سوزم اما هرگز از رضایت به شهادتش پشیمان نیستم زیرا مهدی همیشه تشنه شهادت بود و من هم آرزو می‌کردم به خواسته‌اش برسد و مانع او نمی‌شدم، چون می‌دانستم حضور او در سامرا ضروری است زیرا مهدی تحفه و نعمتی از جانب خداوند بود و بودن و رفتن مهدی برایم آبرو بود.

وی با اشاره به اینکه همه چیز شهید نوروزی اسلام بود و خیلی دغدغه اسلام را داشت گفت: شهید به اندازه چهار نفر فعالیت روزانه داشت و از زمان 15 سالگی آدم عجیبی بود و مانند یک مرد 40 ساله رفتار می‌کرد.

بهشتی با بیان اینکه از لحاظ امر به معروف و نهی از منکر روزی نبود که او مشغول امر به معروف و نهی از منکر نباشد و یقین دارم او یک شب را بدون امر به معروف به صبح نرسانده بود بیان کرد: متاسفانه در جامعه ما بحث امر به معروف خیلی مسکوت مانده و خیلی از ما که ادعای مذهبی بودن داریم برای حفظ آبرو و فامیل بودن امر به معروف نمی‌کنیم.

وی با اشاره به اینکه شهید نوروزی همواره مرتب و منظم بود و لباسهای خودرو را اتو می‌کرد و عطر می‌زد گفت: ظاهر خوب و خوش سیرتی شهید باعث می‌شد ایشان به هر کسی امر به معروف می‌کرد سریع می‌پذیرفت زیرا ایشان از تمام عمق وجود امر به معروف می‌کرد و خودش هم عامل به عمل بود و همواره ظاهر قشنگ و آراسته‌ای داشت که اغلب برای مهمانی انتخاب می‌کنند و من در تمام عمر ندیدم پسرم ژولیده باشد و همواره او بوی عطر و بوی خدا می داد و بوی خاصی داشت هر وقت سر قبرش می‌آیم آن بوی خاص را احساس می‌کنم.

مادر شهید مهدی نوروزی با بیان اینکه پسرم همواره به امور مملکت و مردم رسیدگی می‌کرد گفت: او به دنبال راه انداختن کار مردم بود مشکلات دیگران را به طور جدی رسیدگی می‌کرد و او کسی نبود که به دنبال مقام و شهرت باشد وقتی که می‌خواستند رتبه و درجه بالاتری به او بدهند همیشه به می‌گفت مادر من پشت خاکریز دوست دارم فعالیت کنم و پشت میز نشینی را دوست ندارم و محل کارش پر بود از عکس شهدا و داخل محل کار روی موکت می‌نشست و می‌گفت از پشت میز نشستن خوشم نمی‌آید.

وی با بیان اینکه شهید نوروزی یک انسان استثنایی و الهی بود افزود: زبان من قادر به بیان سجایای ایشان نیست و مهدی مادری باید می‌داشت که برجسته باشد و من لیاقت مادری او را نداشتم.

مادر شهید مهدی نوروزی با بیان اینکه متأسفانه برخی از افراد به خانواده شهدای مدافع حرم زخم زبان می‌زنند که این شهدا چشم داشت مالی داشتند بیان کرد : مهدی وقتی به عنوان مدافع حرم اعزام شد خانواده ما مشکل مالی نداشت و خودش هم به اندازه کفایت ثروت داشت و اینطور نبود که برای پول برود اما ایشان تنها خدا را در نظر داشت و راه خود را انتخاب کرده بود.

وی افزود: مهدی همواره در تمام طول عمر خود پاهای من را می‌بوسید و‌ اکنون اوضاع شده و من هر زمانی که بر سر مزار او حاضر می‌شوم پایین پای مزار او را به نیت شفاعت شهید می‌بوسم.

مادر شهید مهدی نوروزی گفت: زمانی که به کربلا سفر کرده بودیم و مهدی نیز به‌عنوان مدافع حرم آنجا بود به‌دنبال گرفتن رضایت از من برای شهادت بود و من هم راضی به خوشحالی او بودم و هرروز از خدا می‌خواستم که شهادت را نصیبش کند.

مادر شهید نوروزی عنوان کرد: مهدی سومین فرزند خانواده بود، اهل ایمان و یقین بود و مدام به یاد خداوند بود و از یاد خدا غافل نمی‌شد و بالاتر از هر چیزی برایش این بود که به پدر و مادرش تا حد توان خدمت کند و هیچ تمایلی به دنیا نداشت و برای آن ارزشی قائل نبود و بیشتر اهل معنویات بود و دنیا برایش تیره و تار بود به‌گونه‌ای که چیزهایی می‌دید که الآن متوجه آن‌ها می‌شوم و با خود می‌گویم او چه می‌گفت و من چه فکر می‌کردم و همیشه می‌گفت دنیا آن‌قدر ارزش ندارد که وابسته آن باشیم.

وی عنوان کرد: من به‌طور معمول به مهدی تذکر نمی‌دادم، خودش راهش را می‌شناخت، به‌گونه‌ای که هنگامی که کوچک بود در مسجد چهارمین شهید محراب الهیه که آن زمان به‌تازگی بنا شده بود مکبر بود و بسیار به انجام این کار مشتاق بود.

به گزارش تسنیم، شهید مهدی نوروزی اهل کرمانشاه در تاریخ 20 دی ماه سال 93 و در دفاع از حرمین عسکریین در سامرا توسط گروهک تروریستی داعش به شهادت رسید تا عنوان نخستین شهید مدافع حرم استان کرمانشاه را داشته باشد. پیکر مطهر این شهید در 24 دی ماه 93 در میان حضور پرشور و معنوی مردم کرمانشاه تشییع و به خاک سپرده شد.

فیلم شهیدی که داعش برای سرش جایزه تعیین کرده بود شهید مهدی نوروزی + گلایه های همسر از رفتار نامرد مردم

شهید نوروزی در روزهای فتنه سال ۸۸ که تیر نیرنگ و هجوم بیگانگان، قلب نظام اسلامی و اصل ولایت فقیه را نشانه رفته بود، برای حفظ انقلابی که ثمره خون هزاران شهید بود به شهر تهران می آید و در مقابل نااهلان و کج اندیشان که فتنه سال ۸۸ را رقم زدند می ایستد.مستند برادران درباره شهید مهدی نوروزی+فیلم شهید مهدی نوروزی در تاریخ ۲۰ دی ۹۳ در دفاع از حرمین عسکریین در سامرا به دست گروهک تروریستی داعش به شهادت رسید. شهید نوروزی به عنوان فرمانده عملیات ویژه فعالیت خود را در عراق آغاز کرد و عنوان «شیر سامرا» لقبی بود که عراقی ها و هم رزمانش به او دادند. آنقدر شجاع بود که یک تنه به دل لانه فتنه بزند و چشم فتنه را کور کند و ضربه‎اش آنقدر کاری باشد که تا سال‎ ها عکسش را دست به دست کنند و برای سرش جایزه بگذارند.

دانلود مستند  شهیدنوروزی جهت دانلود کلیک کنید 

مریم عظیمی همسر شهید مهدی نوروزی با انتشار استوریی در صفحه‌ی اینستاگرامش از زخم زبان های تلخ مردم به همسران شهدا گلایه کرد. در ادامه استوری های همسر شهید نوروزی را مشاهده می کنید.

گلایه‌ی همسر شهید مهدی نوروزی از زخم زبان های تلخ مردم+تصاویر

گلایه‌ی همسر شهید مهدی نوروزی از زخم زبان های تلخ مردم+تصاویر

شهید مهدی نوروزی ملقب به شیر سامرا موثر در نابودی فتنه ها | تاریخ شهادت: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳

نام و نام خانوادگی: مهدی نوروزی
نام پدر: بیژن
فرمانده عملیات ویژه سامرا
لقب:  اسد السامراء شیر سامرا
تاریخ تولد: ۱۳۶۱/۳/۱۵
محل تولد: کرمانشاه
وضعیت تأهل: متأهل
فرندان: یک فرزند پسر بنام محمدهادی
تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
محل شهادت: العوینات در حومه‌ی سامرا
 

شهید مدافع حرم مهدی نوروزی از جمله شهدایی است که همچون دیگر مدافعان حرم با فداکاری و خلوصی مثال زدنی به میدان نبرد با تکفیری‌ها پا گذاشت.

مهدی فرزند شهید و وجودش با فرهنگ ایثار و شهادت عجین شده بود و در پانزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ در استان کرمانشاه به دنیا آمد و به گفته دوستان و آشنایانی که او را می‌شناختند، فردی خوش‌خلق بود و البته عاشق اهل بیت علیهم السلام بود که در راه عشق به اهل بیت زبانزد بود.

آن گونه که فرماندهان نظامی شهید مدافع حرم مهدی نوروزی می‌گویند، مهدی در طی چند مرحله‌ای که به میدان مبارزه با تکفیری‌ها اعزام شد، شجاعتی عجیب و قابل تأمل از خود نشان داد و از نبوغ نظامی ویژه‌ای برخوردار بود.

شهید نوروزی در آخرین مراحل حضورش در عراق به عنوان فرمانده عملیات ویژه سامرا منصوب شد که در آنجا به سبب شجاعت و دلیری‌های مثال‌زدنی‌اش «شیرِ سامرا» لقب گرفت. شهید مهدی نوروزی جام شهادت را در ۲۰ دی ماه ۱۳۹۳ مصادف با روز میلاد رسول گرامی اسلام و رئیس مکتب شیعه نوشید و پس از انتقال پیکر پاکش به کشور در گلزار شهدای شهر کرمانشاه به خاک سپرده شد.


«حضور نیروهای حزبالله لبنان در تهران برای برخورد با اغتشاشات خیابانی»، خبری بود که از روزهای آغاز فتنه 88 بارها و بارها در شبکههای ماهوارهای و مجازی به آن اشاره شد. تبلیغی که البته یک پیوست نهایی داشت و آن هم زمینهسازی برای این شعار که «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران»!

شهید مهدی نوروزی؛ فاتح لانه فتنه قیطریه، دلاور عاشورای 88 و شیر سامرا

البته استناد ضدانقلاب و افزادی چون امیرفرشاد ابراهیمی برای اثبات ادعای خود، تصاویری از دو جوان حزباللهی در جریان مقابله با اغتشاشات بود که آنها را از فرماندهان اصلی حزبالله لبنان در تهران و برادر شهید استشهادی «منیف اشمر» در تهران و خصوصا در جریان مقابله با اغتشاشات 88 ، برخورد با مرکز فتنه قیطریه و مقابله با حرمت شکنان روز عاشورا معرفی کرده بودند.


نتیجه تصویری برای شهید مهدی نوروزی


 اما شب گذشته خبر آمد که همان برادر منیف اشمر و یکی از فرماندهان ارشد ادعایی حزب الله لبنان در تهران!کرمانشاهی بوده و بر خلاف برادرش، اسم و فامیلش مهدی نوروزی بوده و پس از گذشت 5 سال از فتنه 88  برای مقابله با داعش سر از شهر سامرا و جوار حرمین عسگریین علیمها السلام در آورده و همانجا هم در مقابله با داعش به شهادت رسیده است.

نتیجه تصویری برای شهید مهدی نوروزی

قطعا شهید مهدی نوروزی، جوان شجاع کرمانشاهی، برادر منیف اشمر لبنانی بود، همانطور که برادر بچههای سرایای خراسانی و جناح العسکری بدر عراق و آنچنان که برادر بچههای پایگاه بسیج شهید تیمورینیا کرمانشاه، و بچههای هیات مجانینالحسین(ع) تهران و همانگونه که برادر شهید مهدی تقوی در خوزستان.

مگر منیف اشمر چگونه میاندیشید؟! منیف اشمر هم برای اعتقاداتش مرزی قائل نبود. مرزش اعتقاداتش بود و برای حفظ  اعتقاداتش جانش را گرو گذاشته بود. همان کاری که مهدی نوروزی کرد.

نتیجه تصویری برای شهید مهدی نوروزی

چرا شهید نوروزی باید در کشوری دیگر و کیلومترها دورتر از کرمانشاه، شهر زادگاهش شهید شود!؟ این سوال مهم است و هرچقدر به آن پاسخ دهیم باز هم کم است.

حال که خون شهید نوروزی ریخته است، خیلی راحتتر میتوان این ادعا را اثبات کرد که مجاهدت او برای اعتقاداتش بوده است و نه هیچ چیز دیگر. این اعتقادات آنقدری برایش مهم بوده است که جانش را کف دستش بگیرد و در لانه فتنه قیطریه به دل داعشهای ایرانی بزند یا یک تنه جلوی داعشهای یزیدی روز عاشورای سال 88 تهران روی پل حافظ جانفشانی کند و یا به عراق و سامرا برود و مقابل داعش عراقی بایستد.


برای نوروزی، داعش داعش است. ایرانی و عراقی و اروپایی نمی شناسد. باید مقابلش ایستاد، چون آمده است تا مرزهای استراتژیک انقلاب اسلامی را جابجا کند و به ایران و منافع استراتژیکش تجاوز کند.

برای شهید نوروزی داعش، داعش است. ایرانی و  عراقی و اروپایی نمیشناسد. باید مقابلش ایستاد. یک روز مغازهها را در خیابانهای تهران آتش میزند، عابرین را برهنه میکند و با سنگ و چوب و آهن بر سر و صورتشان میزند، و یک روز در بیابانهای عراق سر از بدن مخالفانش جدا میکند، پای این سر بریدن هلهله میکند و بعد هم از آن فیلم میگیرد و در دنیا منتشر میکند. یک روز در خیابانهای تهران، به عزاداران روز عاشورای سیدالشهداء علیهالسلام حمله میکند و تکیه و هیاتهایشان را به آتش میکشد و یک روز در عراق و کربلا، به زائرین سیدالشهداء علیهالسلام حمله میکند و خود را در میان آنها منفجر میکند تا عزاداری را کم رونق کرده باشد.

شهید مهدی نوروزی معتقد بود باید مقابل داعش ایستاد، وطنی باشد یا غیروطنی.

شهید نوروزی صدها کیلومتر دورتر از سرزمین محل تولدش به شهادت رسید تا اثبات کند که برای او امنیت مردمش آنقدری مهم هست که بخاطر آن ماهها همسر و فرزند یکسالهاش را تنها بگذارد و در کشوری دیگر اردو بزند، بجنگد و در آخر هم جانش را بدهد و شهید بشود. امنیت مردمش آنقدری مهم هست که نتواند آتش سوزاندن دشمنان این مردم در وسط خیابانهای تهران 88 را تحمل کند و برای خواباندان غائله، به دل خطر بزند.

شهید نوروزی آنقدری شجاع بود که در میان همرزمانش لقب «شیر سامرا» را به خود گرفته بود. همچنان که آنقدری شجاع بود که یک تنه به دل لانه فتنه در قیطریه بزند و چشم فتنه را کور کند و ضربهاش آنقدر کاری باشد که تا سالها عکسش را دست به دست کنند و برای سرش جایزه بگذارند.


نتیجه تصویری برای شهید مهدی نوروزی

 پرونده سازی ضدانقلاب برای شهید نوروزی

داعشهای ایرانی و عراقی و اروپایی برای سر شهید مهدی نوروزی جایزه گذاشته بودند و او هم کم نگذاشت و سرش را برای آرمانش داد. شهید نوروزی، صداقتش را در دفاع از آرمان و امنیت مردمش، با خون ریختهاش شهادت داد، حالا باید سالها بگذرد تا فرزند یکسالهاش بزرگ شود بداند که پدرش چه شیردلی بوده و بزدلانی چون امیرفرشاد ابراهیمی و نوریزاده، علیه پدرش چه دروغهایی که ننوشتهاند.

نتیجه تصویری برای شهید مهدی نوروزی