زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

شهید قاسم افضلی سخنان امام را با جان و دل بخرید و هر چه ایشان امر فرمودند انجام دهید که همان مصلحت اسلام است



نام و نام خانوادگی: قاسم افضلی

نام پدر: محمد

میزان تحصیلات: سوم راهنمایی

تاریخ ولادت: 1347/1/1

تاریخ شهادت: 1366/4/2

محل شهادت: سردشت

وضعیت تاهل: مجرد

محل دفن: گلزار شهدای یزدل

 


 گزیدهای از زندگینامه شهید والامقام قاسم افضلی یزدلی

شهید قاسم افضلی در سال 1347 در خانواده‌ای مذهبی و متدین و از نظر اقتصادی متوسط در راوند کاشان دیده به جهان گشود. شش ساله بود که وارد مدرسه شد. ضمن درس خواندن، کار هم می‌کرد، صبح‌ها مشغول کار در نانوایی و گاهی سنگتراشی و سنگبری بود و عصرها درس می‌خواند. به هنر نقاشی علاقه خاصی داشت. مراحل تحصیلی از جمله ابتدایی و راهنمایی را در راوند سپری نمود. دوران طفولیت را در دامان پدر و مادری رشد کرد که عشق به ائمه اطهار(ع) و اعتقاد به دین و مذهب در وجودشان شعله‌ور بود.

شهید افضلی در کارهای خیر و اجتماعی شرکت می‌جست؛ در ساخت و ساز مساجد و حسینیهها کمک میکرد و بیشتر درآمد خود را خرج اقوام و نیازمندان میکرد. او با شروع نهضت اسلامی ایران در راهپیمایی‌ها حضوری فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با افراد منافق درگیر می‌شد و در مقابل آن‌ها ایستادگی می‌کرد.

با شروع جنگ عراق علیه ایران با اینکه سن زیادی نداشت خودش را برای حضور در میدان جنگ آماده کرد و پس از گذراندن دورة آموزشی، وارد جبهه‌ شد. هر وقت که عزم سفر به جبهه می‌کرد، اول رضایت کامل والدین را می‌گرفت، بعد راهی می‌شد.

قاسم چندین مرتبه از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و در عملیات‌های کربلای4، فتح فاو و عملیات ماؤوت عراق حضور داشت و در نهایت به همراه یکی از دوستانش به نام شهید هادیان بر اثر انفجار مینی که بر سر راهشان نصب شده بود به شهادت رسیدند. روحشان شاد!

نقل خاطرهای از خانواده شهید:

تازه پیراهن ژرژت مد شده بود و قاسم برادرم برای خودش خریده بود وقتی با اصرار مادرم پیراهن را پوشید مادر به او گفت: چه پیرهن قشنگی! چقدر بهت میاد! إن شاء الله دامادیت!

ولی برادرم بعد از چند دقیقه پیراهن را از تنش درآورد و گفت: مادر این پیراهن رو به برادرام بده اونها میروند دانشگاه و بیشتر از من احتیاج دارند. مادرم گفت: تو این پیراهن را با دسترنج خودت خریدی خودت باید بپوشی! جواب داد: چه فرقی میکنه! وقتی ببینم برادرام لباس خوب پوشیدند خوشحالترم.

قاسم خیلی باگذشت بود و حتی به برادر بزرگتر از خودش میبخشید، مادرم علاقه زیادی به او داشت و بعد از شهادت قاسم نتوانست زیاد در این دنیا بماند و از دنیا رفت.

وصیتنامه برادر شهید قاسم افضلی

سخن خود را با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و سلام و درود به خانوادههای معظم شهیدان و سلام و درود به ارواح طیبه و پاک شهیدان از صدر تا کنون آغاز میکنم.

ای پدر و مادر عزیز و مهربانم اکنون که رفتن به جبهه واجب شرعی شده و یک تکلیف است من خود را مشمول میدانم به جبهه بروم، امیدوارم زحمات طاقت فرسای خود را حلال نمایید، اگر نتوانستم در این دنیا زحمات شماها را جبران نمایم، ان شاء الله در دنیای آخرت جبران خواهد شد. من آنقدر به جبهه خواهم رفت تا خالص شوم اگر ان شاء الله بر دشمن موفق شوم که پیروز هستم و اگر هم شهید شوم پیروزم که شهادت بهترین و بالاترین خواسته من است.

از برادران میخواهم ضمن درس خواندن به جبههها بروند، نماز را بر پای دارند و به آن عمل کنند. و از خواهر و خواهران دینی میخواهم همانند فاطمه زهرا(س) حجاب را رعایت کنند. و از ملت عزیزم میخواهم جبهه را سرلوحه کارها قرار دهند و از هر نظر که میخواهند چه مالی، چه جانی و چه زبانی از آن حمایت کنند. اگر امروز در وضعیت جبههها قصور کنید آنچنان ضربه مهلکی خواهیم خورد که نسلهای آینده به ما خواهند خندید و باعث ضعف و نابودی اسلام خواهد شد.

سخنان امام را با جان و دل بخرید و هر چه ایشان امر فرمودند انجام دهید که همان مصلحت اسلام است. از مردم میخواهم رعایت حال یتیمان و فرزندان شهیدان را بنمایند و به منافقین اجازه ندهند که در جامعه خود را نشان بدهند و استادانی چون بهشتیها، مطهریها... را از ما بگیرند.

در خاتمه از پدر و مادر و تمامی دوستان و همسایگان طلب حلالیت مینمایم، امید است همگی رستگار و دنیای آخرت را داشته باشیم. والسلام

20/3/1366

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد