زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

سردار بسیجی، معلم شهید، مهندس کمال ظل انوار


شهید کمال ظل انوار را همه کسانیکه دل در گروه حق و حقانیت دارند می شناسند ، شهیدی والامقام که در مقابل ستمگری و بیداد با همه توان ایستاد و جوانمردانه و سلحشورانه از میهن اسلامی و این آب و خاک دفاع کرد و جان خویش را بر سر حفظ آرمان های امام راحل و انقلاب گذاشت. به گزارش خبرنگار ایرنا ، کمال در تاریخ نوزدهم دی ماه سال 1365 درعملیات کربلای پنج در شلمچه با دو تن از برادرانش به نامهای جمال و مهدی به فیض رفیع شهادت نایل آمد و واژه گانی چون انسانیت ، آزادگی و دین باوری را کمال بخشید و آن را به زیبایی عشق به امام (ره) و ایمان و اعتقاد راسخ خود معنی کرد.

نتیجه تصویری برای مهندس کمال ظل انوار


شهید کمال ظل انوار در سال 1332 در شیراز دیده به جهان گشود ، او پس از اخذ لیسانس مهندسی ماشین آلات کشاورزی در یک شرکت در آبادان مشغول به کار شد که با تاسیس جهاد سازندگی با این فکر که به شیراز بیاید و به عمران روستاها بپردازد از آن شرکت استعفا داد و مدتی در کوار و قادر آباد به کار اشتغال داشت.

بعد از آن درهنرستان به تدریس اشتغال داشت ، شهید از ابتدای جنگ به عضویت بسیج درآمد و مدت پنج سال در جبهه حضور داشت مدتی نیز به عنوان فرمانده توپخانه تیپ یونس فعالیت می کرد ، همیشه به مادرش می گفت : مادر تو شش پسر داری باید دین خود را ادا کنی و ما را در راه خدا بدهی ، گویا به وی الهام شده بود که هر سه برادر با هم شهید می شوند.

مهندس شهید کمال ظل انوار از استادان هنرستان فنی شهید غفاری کوار بود ، شهیدی که در سال 1358 زمانی که انقلاب اسلامی ایران روزهای آغازین قیام مردم را پشت سر می گذاشت ، هنرجویان را بیدار می کرد و می گفت : بچه ها بیدار باشید آمریکا با چکمه هایش خواهد آمد.

این شهید والا مقام در حالی به همراه دو برادر شهید دیگرش شهیدان مهندس مهدی ظل انوار و جمال ظل انوار در یک شب افتخار آفرین برای ملت مسلمان ایران ندای حق را لبیک گفتند و شربت شیرین شهادت نوشیدند که همواره ندای ملکوتی الله اکبر آنان زینت بخش خاکریز جبهه ها بود.

سه شهید مهندس آن هم از فرماندهان دفاع مقدس از یک خانواده افتخار آفرین برای استان پهناور فارس و در شب شکستن خط مقدم دشمن عضو گردانهای غواص در منطقه پنج ضلعی شلمچه افتخاری است که در تاریخ ماندگار خواهد شد.

نتیجه تصویری برای مهندس کمال ظل انوار


شب اول عملیات غرور آفرین کربلای پنج روح پاکشان در راه عشق به امام حسین به آسمانها شتافت ، عملیات کربلای پنج جلوه گاه ایثار و جانبازی او و مردانِ مردی است که زندگی را به شوق شهادت زیستند و در سرانجامی سرخ ، به سرآغازی سبز نائل آمدند.

19 دیماه 1365 عاشورای دیگری است که شهید مهدی ظل انوار و دو برادر دلسوخته اش جمال و کمال ، بهمراه دوست همسنگرشان سردار شهید سید محمد کدخدا ، کربلای شلمچه را از خون خویش رنگین ساخته و چونان کبوترانی سپید بال در آسمان بی کران جنوب به پرواز در آمدند.

فرازی از وصیت نامه شهید مهدی ظل انوار برادر شهید کمال

الان که شب چهارم محرم است قرار براین است که فردا برای چندمین باره مراه با عده ای ازدوستان راهی جبهه های جنگ حق علیه باطل باشیم محرم ماه خون ماه شهادت ماهی پرازبرکت که باید ازآن حداکثر استفاده را کرد آن روزها که بچه بودیم وماه محرم می شد همیشه پیش خود می گفتیم چرا خداوند ما را درآن زمان یعنی زمان اما م حسین (ع) بدنیا نیاورد اگر ما درزمان اباعبدالله بودیم حتما خود را پیشمرگ او می کردیم خوب الان همان زمان است وحسین زمان ما ندای هل من ناصر ینصرنی را سرداده ومنتظر پاسخ نشسته است

ما اکنون به ندای این پیر جواب مثبت می دهیم و خود را برای جنگ با صدام یزید کافرآماده می کنیم همان طورکه در راهپیمایی ها و در شعارهایمان می گفتیم ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند این را درعمل ثابت خواهیم کرد.

برادر وخواهرم زیاد به مال اندوزی فکر نکن سعی نکن در خانه ات را چهارتا کنی و وسایل خانه ات را لوکس ترازهمه جلوه دهی غیبت نکن تهمت مزن دل هیچ فردی را نشکن اگر کسی به درخانه ات آمد حتما به او چیزی بده حتی اگر یک تکه نان باشد حرص ثروت دنیا را نزن روزی خواهی مرد بالاخره فکر آخرت را بکن.

فرازی از وصیت نامه شهید جمال ظل انوار برادر شهید کمال

این جنگ جنگ بین حق و باطل است در یک سو اسلام قرار دارد با یاران اندک و خدای خود و درسوی دیگر کفرو نفاق است با تمام نیرو و قدرت خود اعم از امپریالیسم غرب به سرکردگی آمریکا و کمونیستها و سوسیالیزم شرق به سرکردگی روسیه و صهیونیزم این‌غده سرطانی و فرزند خلف و ارتجاع عرب و اسلام بنی عباسی به رهبری صدام که در نوک تیر از کمان در رفته بطرف اسلام قرار دارد ، تیری که بوسیله آمریکا و شوروی و صهیونیزم ارتجاع عرب کشیده شده و از کمان بطرف اسلام رها گردیده است .

ای مسلمین بدانید که چهره حق درجبهه کاملا ظاهراست و اگر بتوانید خودتان را جایی که به پای شما ها بند زده رها نمایید و با عزم راسخ به جبهه بیایید کاملا حق برایتان روشن می گردد این سخنان با کسانی است که خود را مسلمان می نامند ولی هنوز برای این جنگ کاری نکرده اند با شمایی هستم که خودت از همه بهتر خودت را می شناسی کمی فکر کن آیا تا کنون کاری برای این جنگ انجام داده ای .

نتیجه تصویری برای مهندس کمال ظل انوار


روح مقدس و باطن نیکوی شهدای گرانقدر این سرزمین و روح بلند و ملکوتی شهدای ظل انوار همواره دراوج خواهد بود و راه خون فشان این شهدای گرانقدر پر روهرو خواهد ماند.


کمال یکی از بهترین معلم¬های هنرستان طالقانی شیراز بود، از طرف دیگر دارای خصوصیت¬های منحصر به فردی بود که وجودش برای آموزش و پرورش در آن سال¬های ابتدایی انقلاب مثل یک گنج بود. اما آقا کمال با شروع جنگ دیگر کمتر به مدرسه و آموزش و پروش می¬آمد و بیشتر در جبهه بود. من آن روزها حدود پنجاه سال سن داشتم، به من به عنوان ریش سفید، همراه با چهار معلم دیگر از طرف آموزش و پرورش فارس مأموریت داده شد تا به جبهه برویم و آقا کمال را متقاعد کنیم که به شیراز و آموزش و پرورش برگردد.

هر پنج نفر به سمت مناطق جنگی حرکت کردیم و پرسان پرسان محل استقرار کمال را پیدا کردیم، در یک دیدگاه توپخانه، در عمق پنج کیلومتری در خاک عراق. غروب پنج¬شنبه بود که به مقر مورد نظر رسیدیم. کمال نبود. ظاهراً برای شناسایی مکانی جدید برای دیدگاه، از مقر خارج شده بود. شب بود که برگشت. پس از حال و احوال، هر پنج نفر دلایلی برای برگشتن کمال آوردیم، اما حرفش یکی بود، الان جبهه بیشتر از شهر به من احتیاج دارد.
دست آخر گفت: به جای حرف زدن درباره موضوعی که نتیجه ندارد، بیایید دعای کمیل بخوانیم.
مقر در تاریکی مطلق فرو رفته بود که خود آقا کمال شروع کرد به خواندن دعای کمیل. چنان با سوز می¬خواند، چنان با معرفت می¬خواند که همه ما را منقلب کرده بود. نه قبل از آن شب، نه بعد از آن شب، هیچ وقت نظیر آن دعای کمیل را که آقا کمال خواند نشنیدم.
صبح روز بعد، هنوز مست آن دعای کمیل بودیم، از آقا کمال خواستیم دعای ندبه هم برای ما بخواند. محترمانه گفت: باید برای ادامه کارهایم بروم، اما یک زیارت عاشورا سریع در خدمتم!
نتیجه سفر ما این شد که پنج نفر رفتیم کمال را به شیراز برگردانیم، اما سه نفر برگشتیم. دو نفر از معلم ها تحت تأثیر حرف¬های کمال درباره جهاد و نیاز جبهه، در جبهه ماندند تا کمک او باشند.
[ شهید مهندس کمال ظل انوار از بنیان گذاران توپخانه سپاه، که سال ها به عنوان بسیجی فرماندهی قرارگاه های توپخانه و تطبیق اتش را به عهده داشت.]


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد