آخر شب بود نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت مادر
بهش گفت پسرم تو که همیشه نمازت را اول وقت می خواندیچی شده که ....؟!
البته ناراحت نباش حتما کار داشتی که تاحالا نمازت عقب افتاده، محمدرضا می
خندید
و همینطور که مسح پا را می کشید گفت الهی قربونت برم مادر نمازم
را سر وقت در مسجد خواندم دارمتجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم شنیدم هر
کس قبل از خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه ملائکه تا صبح براش عبادت می
نویسند.