رفتند تا بمانیم!
اینکه استاد پناهیان گفتند:
شاید بزرگترین اثری که شهید برای ما دارد،این است که ما را به فکر وا می دارند!
فکر...
فکر...
فکر...
فکر اینکه قربانی کردند خودشان را!
و خدا قربانی کرد آن ها را...
این که شهیدی آلبوم عکس های خود را از بین میبرد که نکند حالا بعدشهادت،اسمش بر سر
زبان ها بیفتد و دیده شود...
و یا شهیدی پلاکش را پرت کند در کانال پرورش_ماهی!که در فکرش تشییع با شکوهی برای
خودش متصور شد!
شهوت_شهادت_بخشکاند...
و فرماندهان شهیدی که حاضر شدند!
در جمع سربازان سینه خیز بروند...
در پوتین بسیجی ها آب بخورند...
و ...
درس قربانی_کردن_خود است!
برای خدا شدن آسان نیست!
چون :
نباید هوای قدرت داشتن، داشت...
نباید هوای دیده شدن داشت...
و برای ما سخت است قربانی کردن
هوای_نفس
چون برای ما لذت تقرب به خداوند
از لذت های کم ارزش دنیــا کمتر است...
حالا ما چه کار ها که نکردیم برای دیده_شدن
و شهدا از آن سو به ما بیچارگان میخندند!
و شاید اشک میریزند؛که در خودمان ماندیم!و لباس هوای_نفس را از تن درنیاوردیم...
در خود ماندیم...
به قول حاج_حسین_یکتا:
و هنوز گیر یه قرون و دو زار شهوت این دنیاییم که یکی بیاد نگاهمون کنه...
شهدا شهوت_شهادت میخشکوندند!
که یوسف زهرا نگاشون کرد...
جان به هر حال قرار است که قــربان بشود... پس چه خوب استکه قربانـی
جانــان بشود...