زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

بیماران کرونایی بالای 80 سال در اولویت درمان قرار ندارند.

این چند خبر را ببینید:
ترامپ: «اگر میزان مرگ و میر مبتلایان به کرونا در آمریکا کمتر از 200 هزار نفر شود، بسیار خوب اقدام شده است».
آمریکا، ایتالیا و انگلیس: بیماران کرونایی مبتلا به سندروم دان، فلج مغزی و اوتیسم در اولویت درمان کرونا قرار ندارند.
اسپانیا و ایتالیا: بیماران کرونایی بالای 80 سال در اولویت درمان قرار ندارند.
جمهوری چک محموله ماسک و دستکش ایتالیا که از چین خریداری شده بود را ربود.
المیادین، به نقل از منابع آگاه فرانسوی گزارش داد که آمریکایی‌ها ماسک‌های سفارش شده از سوی فرانسه را از فرودگاه‌های چین به سرقت می‌برند. تاجران آمریکایی در فرودگاه شانگ‌های پول‌های هنگفتی با خود دارند تا محموله ماسک‌های سفارشی از سوی کشور‌های اروپایی را بقاپند.
در تایلند مقصد محموله‌ای حاوی حدود ۲۰۰ هزار ماسک N۹۵ را که به‌سفارش دولت آلمان (برای استفاده نیرو‌های پلیس) در حال بارگیری بود به آمریکا تغییر دادند. وزیر امور داخلی ایالت برلین این اقدام دولت آمریکا را دزدی دریایی مدرن خواند.
در روز‌های گذشته محموله‌ای شامل چهارمیلیون ماسک که از سوی یک شرکت سوئدی به نام مولنلی‌که راهی ایتالیا و اسپانیا شده بود در میانه راه توسط فرانسوی‌ها به سرقت رفت و ضبط شد.
جمهوری چک محموله صادراتی ماسک چین به ایتالیا را به نفع خود مصادره کرد و طبق گفته رسانه‌های ایتالیایی، جمهوری چک ماسک‌های ارسال شده چین به ایتالیا را در مسیر انتقال مصادره کرده است.
به گزارش القدس العربی، المسلینی وزیر تجارت تونس در یک مصاحبه تلویزیونی خبر داد که ایتالیایی‌ها یک کشتی حامل مواد الکلی و ضدعفونی‌کننده را در دریای مدیترانه به مقصد تونس، به غارت برده‌اند.
پرستاران آمریکایی بعلت کمبود تجهیزات حفاظتی درمانی و گان، خود را با کیسه زباله می پوشانند.
دستمال توالت در اروپا و آمریکا نایاب شد.
فروشگاه های زنجیره ای در ایتالیا و انگلیس غارت شد.
بیماران کرونایی ایتالیا در راهروهای بیمارستان ها بستری می شوند.
و ...


هر کدام از اتفاقات بالا اگر در #ایران اتفاق می افتاد، تیتر یک رسانه های غربی قرار می گرفت و جریان غربگرای داخلی فضای کشور را متشنج می کرد و ایران و اسلام را تحقیر می کردند.

اما اینها واقعیت امروز جهان #غرب است؛ دنیایی که منطقش زور و قدرت و فریب است. با وجود همچنین انسان هایی که طی قرن های اخیر، همیشه سایر ملت ها را به تمسخر کشیده و آنها را غارت کرده و میلیون ها بی گناه را کشته اند و حالا به خودشان هم رحم نمی کنند، نیازی به جن و شیطان نیست. اینها از شیطان بدترند. چشم امید به همچنین موجوداتی سم مهلکی است که افرادی سالها در گوش مردم ما خواندند که باید به کمک غرب مشکلات کشور را رفع کنیم!

حالا بحران #کرونا نشان داد تنها راهِ سالم ماندن از گزند اینچنین موجوداتی در این جهان، قوی شدن است. ما باید قوی بشویم. اینها به خودشان هم رحم نمی کنند!

زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست، امتحان ریشه هاست.

وقتی دائم بگویى گرفتارم؛

هیچ وقت آزاد نمیشوى،

وقتی دائم بگویى وقت ندارم،

هیچوقت زمان پیدا 

نمی کنی،

وقتی دائم بگویى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیاید!

وقتی صبحهااز خواب بیدار میشویم دوانتخاب داریم:

برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،

یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.

انتخاب با شماست!

وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!

وقتی ناراحتی جواب نده!

وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر!

زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،

امتحان ریشه هاست.

پیشگویی عجیب سردار سپهبد شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه از شروع جنگ سنگین بعد از جنگ‌ با داعش

یکی از مدافعان حرم می‌گوید در پایان جنگ با داعش حاج قاسم سلیمانی به قرارگاه آمد. آمده بود به بچه‌ها خدا قوّت بگوید نشستم کنارش گفتم: حاجی جنگ دیگه تموم شد با اجازتون من برگردم سر درس و زندگیم، بغضم را فرو بردم و گفتم سفره جنگ را جمع کردند ما جا موندیم از قافله‌ی شهدا برای ما دعا کنید. حاجی دستم را گرفت توی دستش و فشار داد و گفت: فلانی خیلی عجله نکن به زودی یک جنگ سنگینی خواهیم داشت که همه شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم آرزو می‌کنند کاش بودند و در این جنگ کنار شما می‌جنگیدند!
 کتاب سلیمانی عزیز، ص ۱۹۴

داستان توسعه مسجد جمکران

 امام زمان عج فرمودند:بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور


 سال هزار و سیصد و چهل و هفت، سحرگاه شب نیمه شعبان، مسجد جمکران ، قدرت الله در مسجد مشغول راز و نیاز بود، آن سالها مسجد اصلا وضعیت مناسبی نداشت ،مسجدی کوچک در حاشیه ی بیابان های قم، بدون هیچ امکانات، عده انگشت شماری در مسجد بودند، ساعت از نیمه های شب گذشته بود ، خادم مسجد همه را بیرون کرد، به آقای لطیفی گفت میخواهم دربِ مسجد را ببندم، بفرمایید، خواهش کرد از خادم، "اجازه بده امشب را تا صبح اینجا بمانم ، دعایت میکنم ، این هم شیرینی تو"، مقداری پول به خادم داد تا اجازه بدهد در مسجد بماند، همه رفته بودند، او ماند و مسجد، ساعت حدود سه نیمه شب

 در حال دعا و نیایش بود، سنگینی دستی را روی شانه اش احساس کرد، "بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور، شبستانی بساز و آبرومندش کن، عنایت خداوند با شماست و ما نیز کمک میکنیم" 

آقایش بود، نقشه ای به او داد و فرمودند:"این نقشه را بعدا از شما میگیریم"

یک طرف نقشه طرح فعلی مسجد بود و طرف دیگر اسما مبارکه ی الهی


آفتاب طلوع کرده بود، هنوز حیرت زده بود ، قبل از این هم دیده بود مولایش را اما باز هم قلبش تند تند میزد، فکر و ذکرش شد ساخت مسجد جمکران ، کلنگ مسجد را زدند، معماری را طبق همان نقشه ای که حضرت آقا داده بودند طراحی کردند، برای ساخت و ساز مسجد چک شخصی خودش را هم میداد، گاهی حسابش را نمیتوانست پر کند، میگفت روز وصول چک شخص ناشناسی مبلغ چک را به حسابش میریخت و چک پاس میشد، آقا بود که کمکش میکرد، قبلا قولش را داده بود که کمک میکنیم ، این خانواده سرشان برود قولشان نمیرود ، مثل حسین بن علی جدش، سرش رفت ، قولش نه...


 باید چاه عمیق حفر میکردند برای تامین آب مسجد،با یک شرکت حفاری قرارداد بستند، محل چاه را تعیین کردند، شب جمعه ای در مسجد مشغول نماز بود، بعد از نماز آیت الله سید حسین قاضی آمد کنارش نشست، احوالپرسی کرد:"دو نفر از طرف آقا بیرون منتظرتان هستند ، دستوری از حضرت آورده اند، آمد بیرون،آن دو بزرگوار را دید،" آقا فرمودند: این نقطه برای حفر چاه مناسب نیست،و در آینده داخل مسجد قرار میگیرد. پرسید پس کجا چاه را حفر کنیم ؟با دست نقطه حفر چاه را نشان دادند، آنطرف،آنجا


شرکت حفاری زیر بار نمیرفت ، آقای لطیفی نمیخواست بگوید چه کسی سفارش کرده ، خیلی کلنجار رفتند، گفت "هزینه چاه با من اگر آب نیامد ضررش را شخصا میدهم" ،چک بیعانه را داد ،   چاه را کندند، همانجایی که آقای لطیفی گفت، کارشناسان حفاری دهانشان باز مانده بود ، به آقای لطیفی اصرار کردند که بگوید نقطه یابی کار کیست؟

گفت: صاحب مسجد، مولایمان حجه بن الحسن ارواحنافداه 

نام مبارک حضرت را که برده بود زانوهایشان لرزید کارشناسان ،اشکشان جاری شد، باقی مبلغ حفر چاه را بخشیدند...


دلم برای کسی می تپد بیا ای دوست 

بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم 


برداشتی آزاد از تشرفات قدرت الله لطیفی

تو ﺧـــــﻮﺏ ﺑﺎش

برﺍﯼ ﺁﺩﻣــﻬﺎ 

ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾـﺰﺗﺮﻧﺪ 

ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳـــــﺘﻨﺪ 

ﺧـــﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧــﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ

ﺁﻧﻘـــﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ 

ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ 

ﮔﺬﺍﺷﺘــﯽ ﻭ ﺭﻓــﺘﯽ 

ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸـﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ

ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ 

ﮐــــــﺎﺵ ﺑـــــــﻮﺩ

ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨــﺪ 

ﻭ ﺑﺨـــﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑـــــﺎﺷﯽ 

هرﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨــﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ

ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨـــــﺖ ﺍﺳﺖ 

ﻭﻟـــــــﯽ ...

تو ﺧـــــﻮﺏ ﺑﺎش