اختلالات
اضطرابی رایج ترین بیماری های روانی در جامعه اند که در ۱۵ تا ۲۰ درصد از
بیماران کلینیک های درمانی دیده می شود. اضطراب حالتی نامطبوع، همراه با
انتظاری نامطمئن از رخداد موضوعی زیان آور است.
اضطراب موقعیتی است که
گاهی در زمان امتحان یا اعمال جراحی و ... دیده می شود. اضطراب بر اساس
تجربه باعث اختلال در یادگیری و ایجاد خطاهای بیشتر می شود.
از نشانه های ذهنی اضطراب می توان عدم تمرکز فکری، ضعف در ادراک، ناتوانی در تحلیل و ضعف حافظه را نام برد.
تاثیر صوت قرآن بر کاهش اضطراب
روش
های گوناگونی برای کاهش اضطراب می توان نام برد که از جمله آنها روش های
"تن آرامی" و "موسیقی درمانی" را نام برد. بدیهی است که انتخاب یک روش
درمانی بدون عارضه، کم هزینه، سالم و ساده نظیر موسیقی درمانی از ارجحیت
برخوردار است.
یکی از صداهای دلنشین و جذاب، آوای عرفانی قرآن کریم است.
کلام الهی با قدرت نفوذ فراوان خود، آنچنان بر روح و جسم اثر می نماید که
گویی بعد از شنیدن آن انسان تازه متولد شده و احساس سبکی، سرزندگی و رهایی
از قید و بندهای مادی می نماید. هراس و نگرانی را از دل می زداید و در فرد
شنونده ایجاد آرامش می کند.
همانگونه که در قرآن آمده "الا بذکر الله تطمئن القلوب"، ۲۶۰ بار کلمه "ذکر" آورده شده است که منظور یادآوری است.
بهداشت روان انسان بحث سراسر قرآن کریم است. قرآن در حدود ۶۲۳۶ آیه در زمینه پرورش صحیح انسان و حفظ بهداشت روان سخن گفته است.
قرآن
آرامش و امنیت را، راه دستیابی به سلامت روان می داند. مطالعات انجام شده
با مضمون تاثیر آوای قرآن بر اضطراب و درد بیماران تحت عمل جراحی یا آزمون
های تشخیصی، بیانگر تاثیر مثبت آوای قرآن بر بهداشت روان و جسم می باشد.
لذا جهت برخورداری از آثار معنوی قرآن، بهره گیری از این کلام الهی به
عنوان یک روش تسکین دهنده ی مفید و قابل دسترسی برای کاهش اضطراب پیش از
آزمون دانشجویان پیشنهاد می شود. چرا که نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه دلکش و
نوایی دلپذیر می آورد، نوایی که احساسات آدمی را برمی انگیزد و دل ها را
شیفته خود می کند.
نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای، هرچند غیر عرب، جذاب و روح بخش است.
بررسی نقش نماز بر کاهش اضطراب
انسان از دو دیدگاه جهان بینی الهی و مادی نگریسته می شود.
در
جهان بینی الهی، انسان بر اساس آیات قرآنی "نفخت فیه من روحی" و "انی
جاعلک فی الارض خلیفه"، دارای فطرتی خدایی و به عبارتی نیمه ملکوتی است.
موجودی مستقل، امانت دار خدا، مسئول خویشتن و جهان، مسلط به طبیعت و زمین و
آسمان، ملهم به خیر و شر که وجودش از سستی و ناتوانی به قوت و کمال سیر می
کند.
در جهان بینی مادی، در تفسیر انسان و توجیه رفتار او، به یک سری عوامل بیوشیمیایی، ارثی و مسائل زیست شناختی بسنده می شود.
حال این سوال مطرح است که آیا باورها و اعتقادات فرد، در سلامت روحی - روانی او موثر است؟
تحقیقات
نشان داده است که بیشتر بیماری های روانی ناشی از ناراحتی های روحی و تلخ
کامی های زندگی، در میان افراد غیرمذهبی، بیشتر دیده می شود. از طرفی شیوع
اضطراب در میان زنان بیشتر از مردان است.
اضطراب عبارت است از تشویشی
فراگیر، ناخوشایند و مبهم که اغلب با علائمی مانند سردرد، تعریق، تپش قلب،
درد قفسه سینه، ناراحتی مختصر معده و ... همراه است. به علاوه اضطراب، بر
تفکر، ادراک و یادگیری فرد اثر می گذارد.
اضطراب طبیعی، پاسخی مفید به
واقعیتی تهدید کننده است. در حالی که اضطراب مرضی به دلیل شدت یا مدتش،
پاسخی است نامتناسب به یک محرک فرضی.
دکتر هاسیلوپ می گوید "مهم ترین
عامل خواب آرام بخش که من در طول سال های متمادی با کسب تجربه در مسایل
روانی به آن پی بردم، همین نماز است".
همچنین بسیاری از روان شناسان و
روان پزشکان دریافته اند که دعا و داشتن یک ایمان محکم به دین، باعث رفع
نگرانی، تشویش و یا حس ترس را که موجب بیشتر بیماری هاست می شود. توجه کامل
به خداوند با تمام اعضاء و حواس، روی گردانی از مشکلات زندگی و اشتغالات
فکری که در حین نماز ایجاد می شود و مدتی پس از نماز هم ادامه دارد، باعث
به وجود آمدن حالتی از آرامش روانی می شود. بر اساس تحلیلی از این آیه قرآن
هم می توان به نقش آرامش بخش بودن نماز پی برد.
از طرفی آمده در قرآن
که "الا بذکر الله تطمئن القلوب" (با یاد خدا دل ها آرام می گیرد) و از
طرفی آیه "اقم الصلوه لذکری" (نماز را برای یاد من اقامه کنید)، اشاره به
این دارد که نماز باعث آرامش دل هاست.
یکی پول و مادیات می خواست، یکی فرزند می
خواست، یکی برکت در زندگی، یکی در جستجوی مودت و دوستی و خلاصه هر کسی با
نیتی ذکر می گفت ...
چند وقتی است که بین جوانان ذکر گفتن زیاد شده است
... خیلی از افراد که به ظاهر شاید خیلی به آن ها نمی آید که اهل ذکر باشند
تسبیح در دست دارند و ذکر می گویند... یک بار با یکی از آن ها باب صحبت را
باز کردم و پرسیدم که اگر فضولی نیست میشه بگید چی دارید میگید؟ گفت: چند
وقتی است که به مشکل مادی خورده ایم و از یکی شنیده ام ذکر "یا رزاق" خیلی
برای مادیات خوب است... گفتم خوب چرا ذکر "استغفار" را نمی گویید؟ او گفت:
اون ذکر که برای توبه و آمرزش خواستن و بخشیده شدن گناه است، من میگم یه
ذکری می خوام برای زیاد شدن روزی ...
خلاصه چند روزی این تحقیق میدانی
ام را ادامه دادم و هر روز از یکی از این خانم های عزیز همین سؤال را می
پرسیدم و آن ها ذکرهایی چون یا رزاق، یا ودود و... برای افزایش روزی، جلب
محبت، افزایش برکت، فرزند دار شدن و ... می گفتند و وقتی ذکر استغفار را به
آن ها پیشنهاد می دادم آن ها در اکثر یا شاید همه ی موارد این ذکر را برای
آمرزش خواهی و توبه می دانستند و کسی اثر دیگری از این ذکر نمی دانست...
به
تعبیر استاد برجسته مرحوم آیت الله بهجت : هر جا کم آوردی، حوصله نداشتی،
گرفته بودی، پول نداشتی، باطریت تموم شد تسبیح را بردار و صد مرتبه بگو
استغفر الله ربی و اتوب الیه ...آروم می شوی ... استغفار فقط برای توبه و
آمرزش از گناهان نیست...
با اتفاق افتادن این جریان بر آن شدم تا در این مطلب خلاصه ای از آثار و فوائد این ذکر شیرین را با هم مروری داشته باشیم.
- افزایش ثروت، قدرت و برخورداری از برکت الهی
وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ
السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ
وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ(هود، آیه 52)
- اجابت دعا
وَإِلَى
ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا
لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأرْضِ
وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ
رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ (هود، آیه 61)
- مودت و دوستی
وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ (هود، 90)
بهره دنیایی و مادی با استغفار
«اِستَغفروا
ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم
بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار
خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت
را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد
یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. (نوح، 10- 12)
در
بیان امام صادق (علیه السلام) با استناد به آیات 10- 12 نوح می فرمایند:
«هنگامی که رسیدنِ روزی ات را همراهِ سختی و کندی دیدی، زیاد استغفار کن،
چرا که خداوند عزّوجلّ در کتابش می فرماید: از پروردگارتان، طلبِ مغفرت
نمایید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان پیوسته بر شما بباراند و با
اموال و فرزندان فراوان یاری تان رساند (یعنی در دنیا) و باغ های خرّم و
نهرهای جاری عطایتان فرماید (یعنی در آخرت)» (بحار الانوار، ج78، ص201،
روایت29)
وقتی در همین یک آیه از قرآن کریم نگاه می کنیم می بنیم که
برای اثر استغفار سه بهره ارزشمند در دنیا معرفی شده است: «بارشِ پیوسته
باران های مفید (برکت)»، «وسعت و مال فراوان» و «نعمتِ برخورداری از
فرزندان».
روایت شده که شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از
«خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». شخص
دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند:
«استغفار کن» فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید
که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن».
حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و
شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خود
نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه آیات 10-
12 سوره نوح را تلاوت فرمودند. (مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه 12 10 سوره
نوح)
رحمت الهی جذب می شود
... لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (سوره نمل، آیه 46)
چرا از پیشگاه خدا تقاضای آمرزش گناهان خویش نمی کنید تا مشمول رحمت او واقع شوید؟
این
آیه به دنبال تقاضای قوم صالح (علیه السلام) برای نزول عذاب الهی بر آنها
نازل شده است؛ چون آنها به حضرت صالح(علیه السلام) می گفتند: «تو اگر راست
می گویی چرا مجازات الهی دامان ما را نمی گیرد؟» (سوره اعراف،آیه 77)
حضرت
صالح این چنین پاسخ دادند:«چرا تمام فکر خود را روی فرارسیدن عذاب الهی
متمرکز می کنید؟ حال آنکه اگر عذاب الهی شما را فراگیرد به حیاتتان خاتمه
می دهد و مجالی برای ایمان باقی نخواهد ماند؛بیایید گفتار مرا در برکات و
رحمت الهی که در سایه ایمان به شما می رسد بیازمایید.»
وقتی آیاتی از
سوره نوح در قرآن کریم نگاه می کنیم می بنیم که برای اثر استغفار سه بهره
ارزشمند در دنیا معرفی شده است: «بارشِ پیوسته باران های مفید (برکت)»،
«وسعت و مال فراوان» و «نعمتِ برخورداری از فرزندان»
زندگی شیرین می شود
وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتَاعًا حَسَنًا ... (سوره هود،آیه 3)
و از پروردگارتان طلب مغفرت کنید و به سوی او بازگردید تا شما را به بهره ای نیکو تا مدتی معین(که عمر دارید) کامیاب کند…
علامه
طباطبایی در ذیل آیه فوق در (تفسیر المیزان جلد10،صفحه 210) می
فرماید:بهرە دنیایی وقتی حسن و نیکو می شود که آدمی در آن حیات به سوی
سعادتی که برایش امکان دارد روانه شود و خدای تعالی او را به سوی آرزوهای
انسانی اش که همان دستیابی به نعمت های دنیوی از قبیل وسعت، امنیت، رفاه،
عزت و شرافت است هدایت کند. پس این حیات حسن در مقابل عیش ضنک و تنگی است
که در آیه 124 سورە طه به آن اشاره شده است که «کسی از یاد من روی برگرداند
معیشتی تنگ خواهد داشت.»
بلا و عذاب دور می شود
وَمَا
کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللَّهُ
مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (سوره انفال، آیه33)
ولی تا تو
(پیامبر اسلام(صلی الله و علیه وآله)) در میان مردم هستی خداوند بر آن نیست
که آنان را عذاب کند، و تا آنان استغفار می کنند خداوند آنان را عذاب نمی
کند.
در ذیل این آیه امام علی(علیه السلام) پس از رحلت پیامبر(صلی الله و
علیه وآله) فرمودند: «یکی از دو امان از میان ما رفت، امن دیگر که استغفار
است را حفظ کنید.» (نهج البلاغه،حکمت 88)
کلام آخر
در
حقیقت در باطن ذکر استغفار بنا بر آنچه که همه ی مردم می دانند یک نوع
توبه و آمرزش خواهی است که ما در قبال گناهانمان از خداوند داریم و همین
خضوع و طلب آمرزش باعث می شوند که برکاتی که ذکر شد در زندگی هایمان حاصل
شود ... بنابر این قدر این ذکر را بیش از پیش بدانیم که با یک تیر چندین
نتیجه برایمان خواهد داشت .
به تعبیر استاد برجسته مرحوم آیت الله بهجت:
هر جا کم آوردی، حوصله نداشتی، گرفته بودی، پول نداشتی، باطریت تموم شد
تسبیح را بردار و صد مرتبه بگو استغفر الله ربی و اتوب الیه ... آروم می
شوی ... استغفار فقط برای توبه و آمرزش از گناهان نیست...
منابع:
آثار استغفار در قرآن؛ سایت کیهان، 19 خرداد 95،
گنجینه های روزی در قرآن:استغفار، مجله بشارت، شماره 16
فرآوری: زهرا اجلال
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ،
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟
1- نماز باید سبب آرامش خاطر و تسکین روحی و جسمی
شما باشد. چون قرآن کریم می فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» و در آیه
دیگر میفرماید:«اقم الصلاه لذکری»
از این دو آیه استفاده می شود که نماز ذکر خدا و بالاترین ذکر الهی است و دیگر اینکه ذکر خدا موجب آرامش انسان میگردد.
اما عده ای خود را دچار وسواس می کنند، به گونه ای نماز نه تنها موجب آرامش آنها نمی شود بلکه سبب اضطراب و ضعف اعصاب آنها میگردد.
نماز را بهترین لحظه عمر خود می شمردند، اویس قرنی می گفت: ای کاش
تمام عمر دنیا یک شب و من آن شب را تا صبح در رکوع بودم. در حدیثی می
خوانیم که اگر نماز گزار می دانست که چگونه رحمت الهی بر سر او گسترده شده
است، هرگز دوست نداشت نمازش تمام شود.
2.بدانید وسواس از شیطان است، و شیطان که دشمن قسم خورده انسان است،
میداند که نماز مستحکم ترین دژ حفظ انسان از آلودگیها است، به همین جهت
تلاش می کند که انسان را نسبت به نماز بی میل و بی رغبت و دلزده و دلسرد
کند، تا راحت وارد حریم انسان شود و او را آلوده نماید.
هر چقدر به
وسواس اعتنا کنید، در حقیقت چراغ سبز به شیطان نشان می دهید اگر یک قدم از
وسواس خود عقب نشینی کنید. شیطان را چندین قدم از خود دور می سازید. بهترین
راه معالجه وسواسی، ترک وسواس است و آن بی اعتنایی به وسواس است.
3.در حضور قلب نیز نیاز به وسواس و دقت زیاد نیست، نماز را به طور
معمولی و متعارف بخوانید، و از امروز فقط نماز را به طور معمولی بخوانید و
از کنجکاوی بپرهیزید، تا انشاءالله با تمرین و ممارست از این وسواس به زودی
رهایی یابید.
آن گاه که انبیاء و اوصیای الهی با آن کارنامه درخشان عبودیت و بندگی این چنین ابراز فقر و کاستی در بندگی خالق خود دارند؛ تکلیف انسانهای ممکن الخطایی که به مراتب به عجز و کاستی بندگی خود واقف هستند روشن است. در این چنین فضایی است که هر انسان زیرک و آگاهی به دنبال راه چاره و وسیلهای برای جبران این نقص و کاستی در بندگی خود میگردد.
از متون و منابع اسلامی و همچنین گفتار و رهنمودهای عالمان ربانی
این چنین استفاده میشود هر چند که انسانها در انجام وظایف دینی و تکلیف
الهی خود سعی و کوشش نمایند آنچنان که شایسته و لازم است نمیتوانند به
درستی و به طور کامل حق عبودیت و بندگی خدای متعال را به جا آورند؛ کما
اینکه در مناجات حضرات معصومین (علیهم السلام) و روایاتی که از ایشان نقل
شده است نیز این چنین مضامین عالی استفاده میشود.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل شده است: «ا
عَبَدْنَاک حَقَّ عِبَادَتِک وَ مَا عَرَفْنَاک حَقَّ مَعْرِفَتِک». [1]
حال که انبیاء و اوصیای الهی با آن کارنامه درخشان عبودیت و بندگی این چنین
ابراز فقر و کاستی در بندگی خالق خود دارند؛ تکلیف انسانهای ممکن الخطایی
که به مراتب به عجز و کاستی بندگی خود واقف هستند روشن است. در این چنین
فضایی است که هر انسان زیرک و آگاهی به دنبال راه چاره و وسیلهای برای
جبران این نقص و کاستی در بندگی خود میگردد.
شفاعت به تنهایی نمیتواند موجب نجات افراد باشد؛ چرا که شفاعت زمانی موجب نجات افراد واقع میشود که پیش از این برای شفاعت لیاقتش فراهم شده باشد. به عبارت دیگر حداقل موانع استحقاق شفاعت بر طرف شده باشد
یکی از زیباترین و عالیترین آموزههای فرهنگ اسلامی که در مذهب
شیعی دارای رونق و جایگاه خاص میباشد مسأله شفاعت است. دانشمندان علم کلام
واژه شفاعت را این چنین معنا کردهاند: کلمه «شفاعت» در لغت از ریشه «شفع»
به معنای جفت شدن و کنار هم قرار گرفتن دو چیز معنا شده است. [2]
در کاربرد اصطلاح کلامی، این واژه به معنای وساطت اولیاء الهی برای
رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت و دستگیری و نجات آنان از عذاب جهنم
تعریف شده است. [3]
از معنای لغوی و اصطلاحی شفاعت این چنین استفاده میشود که در
شفاعت، گویی منزلت شفاعت کننده با دیگر عوامل نجات موجود در شخص شفاعت
شونده همراه میگردد؛ و این دو با هم مایه نجات میشوند. به همین جهت
میتوان این چنین بیان داشت، شفاعت به تنهایی نمیتواند موجب نجات افراد
باشد؛ چرا که شفاعت زمانی موجب نجات افراد واقع میشود که پیش از این برای
شفاعت لیاقتش فراهم شده باشد. به عبارت دیگر حداقل موانع استحقاق شفاعت بر
طرف شده باشد.
به هر جهت شفاعت دری از درهای رحمت الهی است [4] که خداوند متعال
آن را، بر بندگانش گشوده است تا از این گذر آنان را ببخشاید و از نقایص،
عملشان را جبران نماید.
بخشایش الهی همانند دیگر نعمتها و رحمتهای الهی، پیرو نظامی ویژه
است و شفاعت کنندگان، واسطههایی هستند که از طریق آنان بخشایش و آمرزش
الهی به گناهکاران میرسد. [5]
از آموزههای قرآنی و همچنین منابع و متون روایی این چنین بدست میآید که همه انسانها توفیق بهره مندی از شفاعت را پیدا نمیکنند؛ چرا این افراد نتوانستهاند به درستی در مدت حیات دنیوی مقدمات استفاده از شفاعت را تحصیل نمایند:
بر اساس آموزههای قرآنی این چنین استفاده میشود که اولین شرط تحقق
شفاعت رضایت پروردگار عالم است. به این معنا که خداوند از شفاعت شونده راضی
باشد.
قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «... وَلَا یَشْفَعُونَ
إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَی وَهُم مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ؛ [سوره انبیاء،
آیه 28] و آنها [شفیعان] جز برای کسی که خدا [از او] راضی است، شفاعت
نمیکنند، و از ترس او بیمناکاند».
قرآن کریم بیش از این، شفاعت شوندگان را وصف نکرده است، اما
میتوان از قید «رضایت پروردگار» استنباط کرد که مراد آن است که خداوند از
ایمان آنان راضی است نه اعمال و رفتارشان. پس شفاعت شوندگان مؤمنانی هستند
که گناهانی دارند و به همین دلیل نیازمند شفاعتند. [6]
از جمله مهمترین شاخصهای تأثیر گذار در بهره مندی از شفاعت، دوستی و محبت اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) است. روایات فراوانی در متون روایی حاکی از ضرورت وجود این شرط برای استفاده از شفاعت است. کما اینکه در منابع روایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل شده است: «اِلزَموا مَوَدَّتَنا أهلَ البَیتِ، فَإِنَّهُ مَن لَقِیَ اللّه َ یَومَ القِیامَةِ و هُوَ یَوُدُّنا دَخَلَ الجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا؛ [7] به دوستی ما اهل بیت چنگ زنید؛ زیرا هر کس در روز قیامت خدا را دیدار کند در حالی که ما را دوست داشته باشد، با شفاعت ما به بهشت رود».
در روایتی دیگر از صدیقه کبری (سلام الله علیها) این چنین نقل شده
است: «شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستان
دوستان ما و دشمنان دشمنان ما و کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده
در صورتی که از اوامر ما سرپیچی کنند و نواهی و موارد پرهیز را محترم
نشمرند، از شیعیان واقعی ما نخواهند بود با این حال جایگاهشان در بهشت
خواهد بود ولی بعد از پاک شدن از گناهان به وسیله بلاها و مصیبتها در دنیا
یا تحمل مشکلات و شدائد روز قیامت و یا قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات
بالای جهنم و چشیدن عذاب تا اینکه ما به خاطر دوستیشان با ما نجاتشان داده و
آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد». [8]
از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «لا یَنالُ
شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛ هرکس نماز را سبک بشمارد، به شفاعت
ما دست نخواهد یافت»
یکی دیگر از شرایط تحقق شفاعت و بهره مندی از آن اجتناب از آلودگیهای اخلاقی و دینی است.
بی مبالاتی در انجام گناهان و مبادرت به انجام نواهی الهی از جمله موانع شوم و خطرناک شفاعت به حساب میآید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: ««یا مَعشَرَ الشِّیعَهِ، فَلا
تَعُودُوا و تَتَّکِلُونَ عَلی شَفاعَتِنا فَوَاللّهِ! لایَنالُ شَفاعَتُنا
إِذا رُکِبَ هذا حَتّی یُصیِبَهُ أَلَمُ العَذابِ و یَری هَولَ جَهَنَّمَ؛
[9] ای گروه شیعه، به اتکای شفاعت ما به گناه بازنگردید. به خدا سوگند!
شفاعت ما به کسانی که مرتکب گناه شده باشند نمیرسد؛ جز آنکه پس از مدتی
درد عذاب را بچشد و هول و ترس جهنم را ببیند».
همچنین در روایت دیگر از امیرالمؤمنین (علیه السلام) این چنین نقل
شده است: «لا تَتَّکِلُوا بِشَفاعَتِنا فَإِنَّ شَفاعَتَنا قَد لاتَلحَقُ
بِأَحَدِکُم إِلاّ بَعدَ ثَلاثمِائَهِ سَنَهٍ؛ [10] با اتکای به شفاعت ما
گناه نکنید؛ زیرا شفاعت ما گاه بعد از گذشت سیصد سال شامل برخی از شما
میشود».
از جمله شرایط لازم برای دستیابی به شفاعت شافعین در روز قیامت توجه خاص به عبودیت و بندگی خدای متعال و عدم کاهلی و سستی در انجام عبودیت باری تعالی است. کما اینکه در متون روایی در این خصوص از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛ [11] هر کس نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما دست نخواهد یافت».
«ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاع؛ [سوره غافر، آیه 18] برای ستمکاران دوستی وجود ندارد و نه شفاعت کنندهای که شفاعتش پذیرفته شود». با نگاه به تفاسیر که ذیل این آیه بیان شده است بیشتر مفسران مقصود از «لِلظَّالِمینَ» را در این آیه به مشرکان معنا کردهاند، کما اینکه علامه طباطبایی در ذیل این آیه میفرماید: معنای جمله «وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ» این است که: کفار شفاعت پذیرفته ندارند. [12]
برای بهره مندی و استفاده از شفاعت شافعین در روز قیامت لازم است با تحصیل رضایت الهی موانع شفاعت را از پیش روی خود برداشت؛ موانع شومی همچون، ارتکاب گناه و معصیت، دشمنی و عناد با اهل بیت پیامبر (صلی الله و علیه و آله) و همچنین کاهلی و سستی در عبودیت و بندگی خداوند متعال که نمونه آشکار آن در نماز تجلی نموده است.
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار، ج 68، ص 23.
[2]. مفردات راغب، کلمه «شفع».
[3]. سبحانی، جعفر، الهیات، چاپ سوم، 1412 ه ق، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ج 4، ص 344.
[4]. سوره یونس، آیه 3: «مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ؛ هیچ شفیعی جز به اذن او [خداوند] نیست».
[5]. مجموعه آثار استاد مطهری: ج 1، ص 259.
[6]. محمد تقی رکنی لموکی، عدل الهی: ص 106؛
[7]. بحار الأنوار: ج 27، ص 170، ح 10.
[8]. همان، ج 68، ص 155.
[9]. الکافی، ج ۵، ص ۴۶۹؛ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹.
[10]. شرح اصول کافی، مازندرانی، ج ۹، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۳۲.
[11]. الکافی، ج 3، ص 270، ح 15.
[12]. ترجمه المیزان، ج 17، ص 486.
علی بیراوند