زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

10 کتاب در خصوص شهید حاج قاسم سلیمانی

این ۱۰ کتاب درباره حاج قاسم سلیمانی را از دست ندهید!

با برخی کتاب‌هایی که درباره زندگی و سلوک شهید سپهبد حاج‌ قاسم سلیمانی منتشر شده است، آشنا شوید.

درباره زندگی و سلوک شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی، کتاب‌های مختصری منتشر شده است که در ادامه در گزارشی که در سایت «کتاب نیوز» منتشر شده است، به ترتیب سال نشر معرفی شده‌اند:

۱. حاج قاسم: جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی‏ | علی اکبری‌مزدآبادی |  نشر یازهرا(س)‬‏‫ | 168 صفحه | ۱۳۹۴

۲. سربازان سردار: شجاعت‌ها و رشادت‌های سردار حاج‌قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم | مرتضی کرامتی‌ | نشر سه نقطه | 176 صفحه | ‏‫۱۳۹۵.‬

۳. هجوم به تهاجم: بهمن ۱۳۶۰تا اردیبهشت ۱۳۶۱‏‫ به روایت حاج قاسم سلیمانی | مجموعه‌ روزی روزگاری قاسم سلیمانی کتاب اول | عباس میرزائی | نشر یا زهرا(س)‏‫ | 388 صفحه | ۱۳۹۵.

۴. نبرد سید جابر: اردیبهشت تا تیر ۱۳۶۱‏‫ به روایت حاج قاسم سلیمانی | مجموعه‌ روزی روزگاری قاسم سلیمانی کتاب دوم | عباس میرزائی | نشر یا زهرا(س)‏‫ | 360 صفحه | ۱۳۹۵.

۵. توافق سلیمانی ـ پوتین: امکان‌سنجی روابط راهبردی ایران و روسیه | شعیب بهمن | موسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور | 200صفحه | ‏‫۱۳۹۶.‬

۶. سردار همیشه قهرمان | صغری طاهرخانی، علی فصیحی | 52 صفحه | ‏‫۱۳۹۶.‬‬

۷. برادر قاسم: جستاری در اندیشه‌های راهبردی حاج قاسم سلیمانی در حوزه ولایت، انقلاب، دفاع مقدس، شهادت، مدافعان‌حرم، فرهنگ و هنر | ابوذر مهروان‌فر | مهر امیرالمومنین(ع) | 284 صفحه | ۱۳۹۷.

۸. سلام سردار‏‫: ‏‫شانزدهمین همایش ادبی سوختگان وصل | مجموعه شعر تجلیل از سردار پرافتخار اسلام و مجاهد فی سبیل‌الله حاج قاسم سلیمانی | دفتر ادبیات و هنر، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران |‫۲۳۰صفحه | 1397.

۹. الجنرال‌ قاسم سلیمانی: من ذکریات‌الجنرال قاسم سلیمانی | علی‌اکبر مزدآبادی | ترجمه عدنان زمانی | نشر شهرگان | 154 صفحه | ۱۳۹۷

۱۰. ذوالفقار: برش‌هایی از خاطرات شفاهی حاج‌قاسم سلیمانی | علی اکبری‌مزدآبادی | نشر یا زهرا(س)‏‫ | 248 صفحه | ۱۳۹۸.‬‬

خاطراتی از شهید حاج قاسم سلیمانی از زبان سردار فتاحی

خاطره گویی همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

کرمان - ایرنا - همرزم سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی گفت: زمانی به صورت عمقی به ماجرا نگاه می کنیم درمی یابیم همه حتی ملت های اروپا و آمریکا نیز مدیون حاج قاسم هستند زیرا اگر داعش حکومت تشکیل می داد هر کار دلش می خواست می کرد و سراغ همه می رفت.

سردار حسین فتاحی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه از زمان شروع جنگ و اواخر سال ۶۰ با حاج قاسم آشنا شدم و هشت سال فرمانده تیپ و بعد از آن فرمانده لشکر بود و من نیروی ایشان بودم افزود: سردار سلیمانی بعد از اتمام جنگ، مامور تامین امنیت منطقه شرق کشور شد و حدود  هفت سال نیز در این منطقه با هم بودیم.

وی گفت: حاج قاسم بعد از آن به نیروی قدس سپاه رفت و در این برهه نیز با ایشان ارتباط داشتم.

همرزم سردار دلها با بیان اینکه پنج روز قبل از شهادتش با هم نشست داشتیم و صحبت کردیم تصریح کرد: زندگی سردار سلیمانی سه مقطع تاریخی دوران جنگ، دوران تامین امنیت جنوب شرق و فرماندهی سپاه قدس دارد افزود: این دلاورمرد تمام همه این مقاطع را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت و یکی از فرماندهان درجه یک سپاه بود.

وی با اشاره به فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله در جنگ تحمیلی توسط حاج قاسم سلیمانی گفت: این لشکر نیز همواره موفق و پیروز بود.

وی اظهار داشت: تاریخ نشان می دهد هر جنگی که اتفاق می افتد بخشی از خاک کشورها از دست می رفته در حالی که در جنگ تحمیلی یک وجب از خاک کشور ما جدا نشد و این به دلیل وجود فرماندهانی چون حاج قاسم بود.

سردار فتاحی با بیان اینکه تمام مردم دنیا مدیون حاج قاسم سلیمانی هستند گفت: سردار دلها بعد از اینکه ناامنی ها در شرق کشور گسترش پیدا کرد با دستور رهبری مسئولیت تامین امنیت این منطقه را بر عهده گرفت و منطقه را امن کرد و امروز امنیت موجود در استان کرمان و جنوب شرق کشور مرهون زحمات سردار سلیمانی است.

وی با اشاره به اینکه سردار سلیمانی در زلزله بم نیز پرتلاش ترین فرمانده بود تصریح کرد: من ۴۰ دقیقه بعد از وقوع زلزله به ایشان زنگ زدم و ماجرا را به حاج قاسم گفتم.

وی ادامه داد: حاج قاسم نیز به احمد کاظمی زنگ زد و نیروهای سپاه را به منطقه اعزام کرد و حدود ۱۲ تا ۱۳ شبانه روز در فرودگاه بم مستقر بود.

همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تاکید کرد: اگر حاج قاسم با کمک نیروهای مقاومت داعش را از بین نبرده بود و سوریه را نجات نداده بود ضررش به همه مردم جهان می رسید.

وی تاکید کرد: شهید حاج قاسم سلیمانی در بعد اخلاقی و رفتاری نیز یک فرمانده نظامی مقتدر و مهربان بود به طوری که ایشان در صحنه نبر مقتدر اما پشت صحنه با همرزمانش مهربان بود.

عشق به شهادت در دل حاج قاسم سلیمانی موج می زند

سردار فتاحی با بیان اینکه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی خیلی عاشق شهادت بود گفت: زمانی که قطعنامه آتش بس پذیرفته شد من با حاج قاسم بودم و یادم است که ناراحت بود و می گفت، سفره شهادت را دارند جمع می کنند.

وی اظهار داشت: اما خداوند وجود حاج قاسم سلیمانی را حفظ کرد تا در مقطعی دیگر خدمات ارزشمندی به جهان اسلام ارائه کند.

خدا برای حاج قاسم سنگ تمام گذاشت  

سردار فتاحی تاکید کرد: سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در طول حیاتش برای خدا و مردم سنگ تمام گذاشت لذا خدا نیز برای او سنگ تمام گذاشت و مردم در شهادتش سوختند زیرا بی ادعا بود و عشق و علاقمند به نظام و ولایت بود.

تواضع سردار دلها

وی با بیان اینکه حاج قاسم خیلی مخلص بود افزود: زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم.

همرزم سردار سلیمانی گفت: آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود.

وی ادامه داد: من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم.

سردار فتاحی گفت: زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم.

وی اظهار داشت: من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی.

وی گفت: آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد.  

مهمان نوازی حاج قاسم

سردار فتاحی گفت: زمانی فرمانده تیپ بودم و به کرمان می آمدم خدمت حاج قاسم می رفتم.

وی افزود: حاج قاسم علاوه بر اینکه با روی باز مرا به حضور می پذیرفت، ظهر نیز مرا به خانه خودش می برد.

وی اظهار داشت: تا جایی امکان داشت مشکلات را حل می کرد و سعی می کرد اطرافیانش را حفظ کند تا از مسیر انقلاب خارج نشود.

هیچی نگو

همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با بیان اینکه یک روز گزارش اقدامات نادرست یکی از نیروها را به حاج قاسم ارائه کردم در پاسخ با طرح این سئوال که  آیا یک درصد احتمال می دهی او در این مسیر بماند و خوب بشود؟ و من گفتم بله. لذا حاج قاسم ادامه داد: پس هیچی نگو.

وی گفت: سردار دلها سرکشی به خانواده شهدا و جانبازان را علیرغم کار زیاد در راس امور خود قرار داده بود و خیلی از فرماندهانش مراقبت می کرد که اسیر و شهید نشوند.

روایتی شنیده نشده از زندگی شهیدی که محافظ سردار سلیمانی بود + فیلم

کی دیگر از شهدای همراه سردار قاسم سلیمانی در حمله تروریستی ایالات متحده آمریکا در عراق، شهید شهرود مظفری‌ نیا است و  اصالتا اهل شهر کهک در استان قم است .

او نیز از نیروهای کادر حفاظت سردار قاسم سلیمانی بوده است. شهید مظفری‌ نیا متولد سال ۱۳۵۷ شمسی در شهر تهران شده  و در خیابان سراج شرق تهران (تهرانپارس) زندگی می‌ کرد. از وی دو فرزند دختر ۱۰ ساله و هفت ساله به‌ یادگار مانده است.

برای دانلود فیلم کلیک بفرمایید

 

ماجرای بوسیدن دست پیرمرد سیل زده توسط سردار شهید قاسم سلیمانی

سپهبد شهید قاسم سلیمانی یک الگوی کم نظیر فرهنگی و رفتاری برای گروه‌های جهادی بود. هنوز فراموش نکرده‌ایم که در ابتدای سال ۹۸ و موقع سیل‌های خانمان برانداز، قاسم سلیمانی با وجودی که یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان نظامی جهان بود، اما با فروتنی تمام به میان سیل زدگان رفت و به آن‌ها یاری رساند. سردار عارف هاشمی، برادر شهید علی هاشمی که در جریان سیل امسال در خوزستان، میزبان قاسم سلیمانی و در کنار او بود، خاطرات قابل توجهی از آن شهید دارد. به همین بهانه با این فرمانده جهادی به گفتگو پرداختیم.


سپهبد شهید قاسم سلیمانی یک الگوی کم نظیر فرهنگی و رفتاری برای گروه‌های جهادی بود. هنوز فراموش نکرده‌ایم که در ابتدای سال ۹۸ و موقع سیل‌های خانمان برانداز، قاسم سلیمانی با وجودی که یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان نظامی جهان بود، اما با فروتنی تمام به میان سیل زدگان رفت و به آن‌ها یاری رساند. سردار عارف هاشمی، برادر شهید علی هاشمی که در جریان سیل امسال در خوزستان، میزبان قاسم سلیمانی و در کنار او بود، خاطرات قابل توجهی از آن شهید دارد. به همین بهانه با این فرمانده جهادی به گفتگو پرداختیم.

سردار سلیمانی در کنار مردم سیل زده خوزستان


سردار شهید قاسم سلیمانی در زمان حضور میان سیل زدگان خوزستانی، به منزل شما آمدند و به محضر مادر شهید علی هاشمی رسیدند. آن طور که در مصاحبه قبلی با ما هم گفته بودید، گویا ارتباطی قدیمی میان خانواده شما و قاسم سلیمانی وجود داشت. درباره این ارتباط توضیح بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. شهادت سردار شجاع و افتخارآمیز و زیبا روی جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی را به محضر حضرت ولیعصر (عج)، مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تسلیت عرض می‌کنم. بعد از آنکه ارتش بعث عراق به ایران حمله کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد، مردم از تمام نقاط ایران برای کمک و یاری به مناطق جنگی حضور یافتند. جوانان کرمانی هم در یک گردان به فرماندهی قاسم سلیمانی به منطقه دشت آزادگان آمدند و ابتدای کارشان در سپاه حمیدیه بود و کار‌های شناسایی را انجام می‌دادند که بعد‌ها خودشان تبدیل به تیپ و لشکر شدند.

هر چند که حاج قاسم زاده کرمان است، اما می‌توان او را فرزند خوزستان هم به حساب آورد، زیرا در اوج جوانی پا به عرصه دفاع مقدس در خوزستان نهاد و مجاهدت‌های جانانه‌ای کرد و در عملیات‌های متعددی شرکت نمود. چون فرمانده تیپ ۳۷ نور، برادر بنده سردار شهید علی هاشمی بود، از همان آغاز دوران جنگ تحمیلی با قاسم سلیمانی آشنا شد و یک رابطه دوستی عمیق بین آن‌ها شکل گرفت. بعد از شهادت و جاویدالاثر شدن سردار هاشمی، سردار سلیمانی این ارتباط را همچنان با خانواده و پدرمان ادامه دادند. بعد از اینکه حاج قاسم فرماندهی نیروی قدس سپاه را عهده‌دار شد، به مرور زمان این نیرو که درابتدا مطرح نبود جان گرفت و به روزتر شد و شهید سلیمانی توانست کار‌های خارق العاده‌ای در بیرون مرز‌ها انجام دهد که باعث شناخته‌تر شدن نیروی قدس شد. پس از سقوط صدام و رفت و آمد ایشان به عراق، ارتباط حاج قاسم با خوزستانی‌ها به مراتب بیشتر شد و این ارتباط تا پایان عمر بابرکت وی همچنان ادامه داشت. هر زمان هم که به خوزستان تشریف می‌آوردند، ابتدا به منزل پدری و به دیدار خانواده ما می‌آمدند. به جرات می‌توانم بگویم که حاج قاسم خلاء وجود شهید هاشمی را برای خانواده ما پر کرده بودند. یعنی همان برخوردی که شهید هاشمی با ما داشت، حاج قاسم هم داشت. گویی برادر واقعی خودمان و فرزند واقعی پدر و مادرم بود.

تیرماه امسال که سالروز شهادت حاج علی هاشمی بود سردار سلیمانی هم حضور پیدا کردند و می‌گفتند که این آخرین دیدار ایشان با ماست و به زودی پیش حاج علی خواهد رفت. ما باور نمی‌کردیم و حرفش را شوخی می‌دانستیم!


اوائل سال که در استان خوزستان سیل آمد، شهید قاسم سلیمانی هم برای کمک به مردم آن مناطق به خوزستان رفت. شما هم در کنار ایشان بودید. چه اتفاقاتی رخ داد؟
تصور مردم از سلیمانی یک فرمانده ارشد جنگی و چهره نظامی بود، اما او با یک چهره فوق‌العاده مهربان و مردمی بین سیل زدگان حضور یافت. حاج قاسم با رفتار و منش خود در دوران سیل کاری کرد که بعد از شهادتش، از کودک تا پیرمرد عشایری در تشییع جنازه او در اهواز شرکت کردند. حتی یک پیرمرد با تن رنجور و نابلد بودن راه، با پای پیاده از شادگان به اهواز آمد تا در تشییع او حاضر باشد.

او با دل این مردم کاری کرد که هم کودک خوردسال، هم پیرمرد ۸۰ ساله دیوانه او شدند! قاسم سلیمانی در قلب‌های مردم ورود کرد و بر قلب‌های مردم حکومت می‌کرد. چون او در روز‌های سیل خوزستان، اسلحه را زمین گذاشت و بیل دستش گرفت. من می‌دیدم که برای مردم و سیل زدگان‌اشک می‌ریخت. حاج قاسم این گونه نبود که دستور بدهد و برود. نمی‌رفت؛ تا لحظه آخر و تا موقعی که مردم یک روستا یا منطقه نجات پیدا کنند و امکانات بگیرند، کنار مردم می‌ایستاد.

حضور حاج قاسم همچنین در زمان سیل خوزستان، یک انسجام بین مدیران و نیرو‌های مسلح این استان به وجود آورد. در روز‌های سیل، وجود حاج قاسم و ابومهدی المهندس باعث دلگرمی بین مردم خوزستان بود. مردمی که همه دارایی و زندگی خود را از دست رفته می‌دیدند، قاسم سلیمانی برایشان یک منجی بود.

ماجرای بوسیدن دست یک پیرمرد سیل زده توسط قاسم سلیمانی چه بود؟
یک پیرمرد، کل زندگی‌اش را آب برده بود و خودش هم تا کمر در آب قرار داشت؛ فقط یک قاب عکس از تصویر امام خمینی (ره) دستش گرفته بود و می‌گفت هیچ چیزی نمی‌خواهم، اما عکس امام نباید خیس شود. این بود که حاج قاسم هم بر دستش بوسه زد.

انگیزه بالای قاسم سلیمانی برای حضور مداوم در جهاد را چه می‌دانید؟
به جرأت می‌توانم بگویم که ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» امام حسین (ع) در ۱۴۰۰ سال قبل را حاج قاسم لبیک گفت. او کسی بود که خودش به دنبال شهادت می‌رفت. همیشه هم می‌گفت که دعا کنید من شهید شوم. در نیرو‌های مسلح، هیچ وقت فرماندهان عالی رتبه در صحنه نبرد جلو نمی‌روند. اما او فرمانده‌ای بود که جلوتر از نیروهایش به دل خطر می‌رفت. معمولا وقتی یک منطقه پر از خطر است، محافظان اجازه نمی‌دهند تا شخصیت‌های مهم نظامی، وارد آن منطقه شوند. اما نمی‌شد جلوی قاسم سلیمانی را گرفت!

به نظرم در بغداد حاج قاسم اگر از فرودگاه بیرون می‌رفت از محالات بود که آمریکایی‌ها بتونند او را بگیرند یا هدف قرار بدهند. آن‌ها که اهل مسائل نظامی هستند می‌فهمند معنی این حرف چیست. باید بگردیم و ببینیم که چه کسی آمار او را به دشمن داد، وگرنه آمریکایی‌ها وغربی‌ها آنقدر جربزه ندارند که جرأت کنند دنبال شیری مثل قاسم سلیمانی باشند. اگر یادتان باشد، حاج قاسم می‌گفت ترامپ قمارباز، منِ سلیمانی فقط حریف تو و ارتش آمریکا هستم. یعنی می‌گفت که و بدون سپاه و نیروی قدس به تنهایی آن‌ها را حریف است.

قاسم سلیمانی فقط یک نفر از بزرگان ایران است و هزاران بزرگ در ایران وجود دارند که کل ایالات متحده که هیچ، کل دنیا هنوز نشناخته‌اند. ما اساتید بزرگی در جهاد داریم که هنوز که هنوز است شناخته شده نیستند. مثل یار صدیق و همیشگی حاج قاسم، یعنی سردار شامی (سردار اسماعیل قاآنی). اگر صهیونیست‌ها اهل تحلیل باشند –که نیستند- باید بدانند که «شهید قاسم سلیمانی» به مراتب خطرناک‌تر از قاسم سلیمانی است. چرا؟ چون الان سردار شامی به دنبال آنهاست. سردار قاآنی، به فضل الهی، اسرائیل را به زانو در خواهد آورد. به این قضیه اصلا شک نداریم.

شهادت قاسم سلیمانی قطعا کمر آمریکا را خواهد شکست. آمریکا دیگر جایی در منطقه نخواهد داشت. اگر صدای من به مردم آمریکا می‌رسد به آن‌ها می‌گویم که به داد بچه‌هایشان که در منطقه هستند برسند و آن‌ها را از منطقه خارج کنند. اشتباه بزرگ محاسبه گران غربی این است که شیعه علی را هنوز نشناخته اند؛ ایران و مردم ایران را نشناخته‌اند. این‌ها اگر توانایی‌اش را داشتند زودتر از این حاج قاسم را می‌زدند، ولی تحت هیچ شرایطی این توانایی را نداشتند.

در حقیقت آمریکایی‌ها تجهیزات بالایی دارند، اما شکنندگی نیز خیلی بالاست. چون آن‌ها از مرگ می‌ترسند و مرگ را برای خودشان یک بلا می‌دانند. اما قاسم سلیمانی، پیامبر و اهل بیت را درک کرده بود. اگر غیر از شهادت برای حاج قاسم مرگ دیگری رقم می‌خورد، در اخلاص و عبادت او باید شک می‌کردیم. حاج قاسم با خونش، جهان اسلام و گام دوم انقلاب را تضمین کرد. او نه تنها باعث خروش میلیونی مردم ایران شد بلکه کل جهان را به حرکت در جهت انقلاب اسلامی واداشت. تردیدی نداریم که با شهادت سلیمانی، پیروزی از آن اسلام خواهد بود.

در پایان، اگر نکته‌ای مد نظر دارید بفرمایید.
حاج قاسم را ما زمینی‌ها نتوانستیم بشناسیم، حاج قاسم را فقط خدا شناخت. در منش و رفتار و عشق به ولایت او هیچ ناخالصی وجود نداشت و ذوب در انقلاب بود. خط قرمز قاسم سلیمانی نیز ولایت و انقلاب بود. خیلی‌ها باید این را متوجه شوند؛ آن‌هایی که دنبال پیکر حاج قاسم آمدند و در تشییع او شرکت کردند و بعد رفتند و تفکر دیگری را دنبال کردند، باید یکدست شویم؛ همه باید حاج قاسم شویم. حاج قاسم شهید شد، اما فرهنگ حاج قاسم زنده شد، تا ظهور حضرت ولیعصر (عج). فرهنگ حاج قاسم خیلی موثر است و باید برای آن کار شود. نویسندگان و شاعران، فیلمسازان و مداحان خوب ما باید به موضوعات و ابعاد شخصیتی و نظامی حاج قاسم بپردازند. من هم دست شما روزنامه نگاران و قلم به دستانی که برای حفظ این فرهنگ تلاش می‌کنید را می‌بوسم.

ما هم از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بسیار سپاسگزاریم.

سردار شهید قاسم سلیمانی در زمان حضور میان سیل زدگان خوزستانی، به منزل شما آمدند و به محضر مادر شهید علی هاشمی رسیدند. آن طور که در مصاحبه قبلی با ما هم گفته بودید، گویا ارتباطی قدیمی میان خانواده شما و قاسم سلیمانی وجود داشت. درباره این ارتباط توضیح بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. شهادت سردار شجاع و افتخارآمیز و زیبا روی جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی را به محضر حضرت ولیعصر (عج)، مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تسلیت عرض می‌کنم. بعد از آنکه ارتش بعث عراق به ایران حمله کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد، مردم از تمام نقاط ایران برای کمک و یاری به مناطق جنگی حضور یافتند. جوانان کرمانی هم در یک گردان به فرماندهی قاسم سلیمانی به منطقه دشت آزادگان آمدند و ابتدای کارشان در سپاه حمیدیه بود و کار‌های شناسایی را انجام می‌دادند که بعد‌ها خودشان تبدیل به تیپ و لشکر شدند.

هر چند که حاج قاسم زاده کرمان است، اما می‌توان او را فرزند خوزستان هم به حساب آورد، زیرا در اوج جوانی پا به عرصه دفاع مقدس در خوزستان نهاد و مجاهدت‌های جانانه‌ای کرد و در عملیات‌های متعددی شرکت نمود. چون فرمانده تیپ ۳۷ نور، برادر بنده سردار شهید علی هاشمی بود، از همان آغاز دوران جنگ تحمیلی با قاسم سلیمانی آشنا شد و یک رابطه دوستی عمیق بین آن‌ها شکل گرفت. بعد از شهادت و جاویدالاثر شدن سردار هاشمی، سردار سلیمانی این ارتباط را همچنان با خانواده و پدرمان ادامه دادند. بعد از اینکه حاج قاسم فرماندهی نیروی قدس سپاه را عهده‌دار شد، به مرور زمان این نیرو که درابتدا مطرح نبود جان گرفت و به روزتر شد و شهید سلیمانی توانست کار‌های خارق العاده‌ای در بیرون مرز‌ها انجام دهد که باعث شناخته‌تر شدن نیروی قدس شد. پس از سقوط صدام و رفت و آمد ایشان به عراق، ارتباط حاج قاسم با خوزستانی‌ها به مراتب بیشتر شد و این ارتباط تا پایان عمر بابرکت وی همچنان ادامه داشت. هر زمان هم که به خوزستان تشریف می‌آوردند، ابتدا به منزل پدری و به دیدار خانواده ما می‌آمدند. به جرات می‌توانم بگویم که حاج قاسم خلاء وجود شهید هاشمی را برای خانواده ما پر کرده بودند. یعنی همان برخوردی که شهید هاشمی با ما داشت، حاج قاسم هم داشت. گویی برادر واقعی خودمان و فرزند واقعی پدر و مادرم بود.

تیرماه امسال که سالروز شهادت حاج علی هاشمی بود سردار سلیمانی هم حضور پیدا کردند و می‌گفتند که این آخرین دیدار ایشان با ماست و به زودی پیش حاج علی خواهد رفت. ما باور نمی‌کردیم و حرفش را شوخی می‌دانستیم!


اوائل سال که در استان خوزستان سیل آمد، شهید قاسم سلیمانی هم برای کمک به مردم آن مناطق به خوزستان رفت. شما هم در کنار ایشان بودید. چه اتفاقاتی رخ داد؟
تصور مردم از سلیمانی یک فرمانده ارشد جنگی و چهره نظامی بود، اما او با یک چهره فوق‌العاده مهربان و مردمی بین سیل زدگان حضور یافت. حاج قاسم با رفتار و منش خود در دوران سیل کاری کرد که بعد از شهادتش، از کودک تا پیرمرد عشایری در تشییع جنازه او در اهواز شرکت کردند. حتی یک پیرمرد با تن رنجور و نابلد بودن راه، با پای پیاده از شادگان به اهواز آمد تا در تشییع او حاضر باشد.

او با دل این مردم کاری کرد که هم کودک خوردسال، هم پیرمرد ۸۰ ساله دیوانه او شدند! قاسم سلیمانی در قلب‌های مردم ورود کرد و بر قلب‌های مردم حکومت می‌کرد. چون او در روز‌های سیل خوزستان، اسلحه را زمین گذاشت و بیل دستش گرفت. من می‌دیدم که برای مردم و سیل زدگان‌اشک می‌ریخت. حاج قاسم این گونه نبود که دستور بدهد و برود. نمی‌رفت؛ تا لحظه آخر و تا موقعی که مردم یک روستا یا منطقه نجات پیدا کنند و امکانات بگیرند، کنار مردم می‌ایستاد.

حضور حاج قاسم همچنین در زمان سیل خوزستان، یک انسجام بین مدیران و نیرو‌های مسلح این استان به وجود آورد. در روز‌های سیل، وجود حاج قاسم و ابومهدی المهندس باعث دلگرمی بین مردم خوزستان بود. مردمی که همه دارایی و زندگی خود را از دست رفته می‌دیدند، قاسم سلیمانی برایشان یک منجی بود.

ماجرای بوسیدن دست یک پیرمرد سیل زده توسط قاسم سلیمانی چه بود؟
یک پیرمرد، کل زندگی‌اش را آب برده بود و خودش هم تا کمر در آب قرار داشت؛ فقط یک قاب عکس از تصویر امام خمینی (ره) دستش گرفته بود و می‌گفت هیچ چیزی نمی‌خواهم، اما عکس امام نباید خیس شود. این بود که حاج قاسم هم بر دستش بوسه زد.

انگیزه بالای قاسم سلیمانی برای حضور مداوم در جهاد را چه می‌دانید؟
به جرأت می‌توانم بگویم که ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» امام حسین (ع) در ۱۴۰۰ سال قبل را حاج قاسم لبیک گفت. او کسی بود که خودش به دنبال شهادت می‌رفت. همیشه هم می‌گفت که دعا کنید من شهید شوم. در نیرو‌های مسلح، هیچ وقت فرماندهان عالی رتبه در صحنه نبرد جلو نمی‌روند. اما او فرمانده‌ای بود که جلوتر از نیروهایش به دل خطر می‌رفت. معمولا وقتی یک منطقه پر از خطر است، محافظان اجازه نمی‌دهند تا شخصیت‌های مهم نظامی، وارد آن منطقه شوند. اما نمی‌شد جلوی قاسم سلیمانی را گرفت!

به نظرم در بغداد حاج قاسم اگر از فرودگاه بیرون می‌رفت از محالات بود که آمریکایی‌ها بتونند او را بگیرند یا هدف قرار بدهند. آن‌ها که اهل مسائل نظامی هستند می‌فهمند معنی این حرف چیست. باید بگردیم و ببینیم که چه کسی آمار او را به دشمن داد، وگرنه آمریکایی‌ها وغربی‌ها آنقدر جربزه ندارند که جرأت کنند دنبال شیری مثل قاسم سلیمانی باشند. اگر یادتان باشد، حاج قاسم می‌گفت ترامپ قمارباز، منِ سلیمانی فقط حریف تو و ارتش آمریکا هستم. یعنی می‌گفت که و بدون سپاه و نیروی قدس به تنهایی آن‌ها را حریف است.

قاسم سلیمانی فقط یک نفر از بزرگان ایران است و هزاران بزرگ در ایران وجود دارند که کل ایالات متحده که هیچ، کل دنیا هنوز نشناخته‌اند. ما اساتید بزرگی در جهاد داریم که هنوز که هنوز است شناخته شده نیستند. مثل یار صدیق و همیشگی حاج قاسم، یعنی سردار شامی (سردار اسماعیل قاآنی). اگر صهیونیست‌ها اهل تحلیل باشند –که نیستند- باید بدانند که «شهید قاسم سلیمانی» به مراتب خطرناک‌تر از قاسم سلیمانی است. چرا؟ چون الان سردار شامی به دنبال آنهاست. سردار قاآنی، به فضل الهی، اسرائیل را به زانو در خواهد آورد. به این قضیه اصلا شک نداریم.

شهادت قاسم سلیمانی قطعا کمر آمریکا را خواهد شکست. آمریکا دیگر جایی در منطقه نخواهد داشت. اگر صدای من به مردم آمریکا می‌رسد به آن‌ها می‌گویم که به داد بچه‌هایشان که در منطقه هستند برسند و آن‌ها را از منطقه خارج کنند. اشتباه بزرگ محاسبه گران غربی این است که شیعه علی را هنوز نشناخته اند؛ ایران و مردم ایران را نشناخته‌اند. این‌ها اگر توانایی‌اش را داشتند زودتر از این حاج قاسم را می‌زدند، ولی تحت هیچ شرایطی این توانایی را نداشتند.

در حقیقت آمریکایی‌ها تجهیزات بالایی دارند، اما شکنندگی نیز خیلی بالاست. چون آن‌ها از مرگ می‌ترسند و مرگ را برای خودشان یک بلا می‌دانند. اما قاسم سلیمانی، پیامبر و اهل بیت را درک کرده بود. اگر غیر از شهادت برای حاج قاسم مرگ دیگری رقم می‌خورد، در اخلاص و عبادت او باید شک می‌کردیم. حاج قاسم با خونش، جهان اسلام و گام دوم انقلاب را تضمین کرد. او نه تنها باعث خروش میلیونی مردم ایران شد بلکه کل جهان را به حرکت در جهت انقلاب اسلامی واداشت. تردیدی نداریم که با شهادت سلیمانی، پیروزی از آن اسلام خواهد بود.

در پایان، اگر نکته‌ای مد نظر دارید بفرمایید.
حاج قاسم را ما زمینی‌ها نتوانستیم بشناسیم، حاج قاسم را فقط خدا شناخت. در منش و رفتار و عشق به ولایت او هیچ ناخالصی وجود نداشت و ذوب در انقلاب بود. خط قرمز قاسم سلیمانی نیز ولایت و انقلاب بود. خیلی‌ها باید این را متوجه شوند؛ آن‌هایی که دنبال پیکر حاج قاسم آمدند و در تشییع او شرکت کردند و بعد رفتند و تفکر دیگری را دنبال کردند، باید یکدست شویم؛ همه باید حاج قاسم شویم. حاج قاسم شهید شد، اما فرهنگ حاج قاسم زنده شد، تا ظهور حضرت ولیعصر (عج). فرهنگ حاج قاسم خیلی موثر است و باید برای آن کار شود. نویسندگان و شاعران، فیلمسازان و مداحان خوب ما باید به موضوعات و ابعاد شخصیتی و نظامی حاج قاسم بپردازند. من هم دست شما روزنامه نگاران و قلم به دستانی که برای حفظ این فرهنگ تلاش می‌کنید را می‌بوسم.