زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

کار امروز را به فردا نیانداز

از دست دادن فرصتها امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه، از یک واقعیت که دامان غالب مردم را مى گیرد ـ هرچند گروهى از نیکان و پاکان از آن مستثنا هستند ـ خبر مى دهد و مردم را به دو گروه تقسیم مى کند: گروهى که مهلت آنها سرآمده؛ یا پیر و ناتوانند، یا بیمار و در آستانه مرگ و یا مستحق مجازاتند. اینها از خداوند متعال و یا از خلق خدا تقاضاى مهلت مى کنند تا خطاهاى خود را جبران نمایند در حالى که زمانى طولانى فرصت در اختیار داشته و کارى نکرده اند. امام علیه السلام درباره اینها مى فرماید: «آن کس که زمانش پایان گرفته، خواهان مهلت است»؛ (کُلٌّ مُعَاجَلٌ یَسْأَلُ آلاِْنْظَارَ، وَکُلٌّ مُؤَجَّلٌ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ). اینها همانها هستند که قرآن مجید درباره آنها مى گوید: «(حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمْ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحآ فِیمَا تَرَکْتُ)؛ (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنها فرا رسد مى گوید : پروردگارا! مرا بازگردان شاید در آنچه ترک (و کوتاهى) کرده ام عمل صالحى انجام دهم». گروه دوم کسانى هستند که براى هرگونه اعمال نیک یا جبران گناهان گذشته فرصت دارند؛ جوانند، سالمند، در محیطى آرام و امن و امان زندگى مى کنند؛ ولى با این حال از فرصت خود استفاده نمى کنند و پیوسته امروز و فردا مى نمایند. امام علیه السلام درباره چنین کسانى مى گوید: «آن کس که مهلت دارد تعلل مى ورزد و کوتاهى مى کند»؛ (وَکُلُّ مُوَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ). اینها همان کسانى هستند که امام سجاد علیه السلام در دعاى ابوحمزه، گویا از زبان آنان سخن مى راند و عرضه مى دارد: «(خداوندا!) فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الآْمَالِ عُمُرِی؛من به واسطه تعلل وتسویف و آرزوهاى دور و دراز، عمرم را بر باد دادم». این یک واقعیت است که آمال و آرزوهاى دور و دراز و جاذبه هاى شهوات به انسان اجازه نمى دهد از فرصتى که در دست دارد بهره گیرد و خطاها و گناهان گذشته را جبران نماید و با اعمال صالح آثار شوم آنها را بزداید. جوانان نباید بپندارند همیشه مرگ به سراغ پیران مى رود و آنان در امانند. همچنین افراد سالم نباید تصور کنند که مردن مخصوص بیماران است و آنها که ایمن هستند نباید چنین پندارند که همیشه در امن و امان خواهند بود. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «تَأْخِیرُ التَّوْبَةِ اغْتِرَارٌ وَطُولُ التَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ؛ تأخیر انداختن توبه نوعى غرور و فریفتگى و امروز و فردا کردن مایه حیرت وسرگردانى است». این سخن را با حدیث دیگرى از رسول خدا صلی الله علیه و آله پایان مى دهیم. آنجا که به ابوذر فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِیَّاکَ وَالتَّسْوِیفَ بِأَمَلِکَ فَإِنَّکَ بِیَوْمِکَ وَلَسْتَ بِمَا بَعْدَهُ فَإِنْ یَکُنْ غَدٌ لَکَ فَکُنْ فِی الْغَدِ کَمَا کُنْتَ فِی الْیَوْمِ وَإِنْ لَمْ یَکُنْ غَدٌ لَکَ لَمْ تَنْدَمْ عَلَى مَا فَرَّطْتَ فِی الْیَوْمِ؛ اى ابوذر از امروز و فردا کردن به سبب آرزوها بپرهیز. تو مسئول کار امروزت هستى نه کار فردا. اگر فردایى در کار بود فردا نیز چنان باش که امروز بودى و اگر فردایى در کار نباشد پشیمان بر کوتاهى هاى امروزت نخواهى شد (زیرا کوتاهى نکرده اى)».

حکمت ۲۸۵ نهج البلاغه ؛ ضرورت استفاده از فرصت ها(اخلاقى)

فرق حیوان با انسان در چیست؟

فرق حیوان با انسان در چیست؟

انسان یک گونه از حیوانات است. انسان در زیر گروه حیوان قرار می گیرد. حیوانات گونه های متفاوتی دارند و به گروه های مختلفی تقسیم میشوند. امّا همه در حیوان بودن سهیم اند.

 

علمای منطق و فلسفه حیوان را به جسم متحرک بالاراده حسّاس تعریف کرده اند و انسان را به حیوان (جسم متحرک بالارادة حساس) ناطق تعریف نموده اند. فرق انسان با بقیة حیوانات،این است که انسان قوة ناطقه و عاقله دارد، ولی حیوانات دیگر این قوّه را ندارند، یعنی نمی توانند مانند انسان تفکر و اندیشه کنند و از جزئیات، کلیاتی را کشف کنند یا از کلیات، جزئیاتی را درک کنند یا درس بخوانند و بر علمشان افزوده شود، ولی انسان با وجود قوة عاقله که خداوند در نهاد او قرار داده، میتواند به علوم بی شماری دست یابد، همان طور که تا کنون به درجات بالایی از علوم دست یافته است.

 

امّا هیچ گونه از حیوانات چنین نیستند، از این رو خداوند انسان را برترین و اشرف مخلوقات دانسته واو را به واسطة دادن این قوّه مورد تکریم قرار داده است: و لقد کرّمنا بنی آدم و حملنا هم فی البرّ و البحر و رزقنا هم من الطّیّبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلاً؛ ما بنی آدم راگرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا حمل کردیم و از انواع روزی های پاکیزه بهآنان روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم. بنابراین انسان گُل سر سبد موجودات است، چون توانایی ذاتی برای ترقی و تکامل و هدایت دارد. او میتواند نه تنها بر کرة زمین بلکه بر کرات دیگر نیز دست یابد و سلطه پیدا کند.

 

تنها موجودی که از نیروهای مختلف مادی و معنوی، جسمانی و روحانی تشکیل شده و در لابه لای تضاد ها میتواند پرورش پیدا کند و استعداد تکامل و پیشروی نامحدود دارد، انسان است. حدیث معروفی که از امیرمؤمنان (ع) نقل شده، شاهد روشنی بر این مدعا است: خداوند خَلْق عالَم را بر سه گونه آفرید: فرشتگان و حیوانات و انسان. فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب؛ حیوانات مجموعی از شهوت و غضبند و عقل ندارند؛ امّا انسان مجموعه ای است از هر دو، تا کدامین غالب آید. اگر عقل او بر شهوتش غالب شود، از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چیره گردد، از حیوانات پست تر میشود.


چون انسان عقل دارد، امام همان کاری را انجام میدهد که حیوان انجام می دهد، یا حتی کاری که حیوان انجام نمیدهد، انجام می دهد، پس پست تر از جیوانی است که قوّه عقل و اندیشه ندارد.

برتری انسان بر سایر موجودات، به سبب جنبه های معنوی و انسانی او است. به گفتة دانشمندان، انسان حتّی از نظر نیروهای جسمانی در بعضی از جهات از سایر جانداران قوی تر و نیرومند تر است. چون خداوند به انسان ویژگی هایی داده و او را برتر از موجودات دیگر قرار داده، انتظار و توقعات بیشتری از انسان دارد.

 

در آیات بعدی میفرماید: و من کان فی هذه أعمی فهو فی الاخرة أعمی و اضلّ سبیلاً؛ آنان که در این جهان (از دیدن چهرة حق) نابینا بودند، در آخرت نیز نابینا هستند و گمراه ترند. آنان که گمراهی پیشه کردند و به بیراهه رفتند و در برابر این همه الطاف الهی که در وجود آنان قرار داده و نعمت ارزانی کرده، ناسپاسی و کفران نعمت می کنند، مسلّماً از مسیر هدایت دور شده اند. قرآن میفرماید: إنّا هدیناه السبیل إمّا شاکراً و إمّا کفوراً؛ ما راه را بر انسان روشن کردیم. یا او شاکر وسر براه است و یاکفران کننده و ناسپاس. پرده های ضمیم جهل و غرور و تعصب و لجاجت و شهوت، انسان را به جایی میکشاند که از حیوانات پست تر می گرداند.

 

به تعبیر آیة شریفه: ولقد ذرأنا لجهنم کثیراً من الجنّ والانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها أولئک کالانعام بل هم أضلّ اولئک هم الغافلون؛گروه بسیاری از جنّ و انس را برای دوزخ آماده کرده ایم؛ آنان که دل ها(عقل ها)یی دارند که با آن نمی اندیشند و چشمانی که با آن (حقیقت) را نمی بینند و گوش هایی که با آن (حقیقت را) نمی شنوند. آنان چهار پایانند، بلکه گمراه تر! اینان همان غافلان اند (چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت باز گمراهند).

 

بارها در قرآن مجید غافلان بیخبر به چهارپایان و حیوانات بی شعور تشبیه شدهاند، ولی نکتة تشبیه آنها به چهارپایان شاید این باشد که تنها به خور و خواب و شهوت می پردازند، همانندملت هایی که تحت شعار های فریبنده، آخرین هدف عدالت اجتماعی را رسیدن به آب و نام و زندگی مرفه مادی می پندارند.

 

علی(ع) میفرماید: کالبهمیة المربوطة همّها علفها أو المرسلة شغلها تقممها؛ همانند حیوانات پرواری که تنها به علف میاندیشند و یا حیوانات دیگری که در چراگاه رها شده اند و از این طرف و آن طرف خرده علفی بر می گیرند.
به تعبیر دیگر: گروهی از غافلانِ دور افتاده از خدا و معنویت، مرفه اند، همچون گوسفندان پروار و گروهی نامرفه، مانند گوسفندانی که در بیابان ها دنبال آب و علفی می گردند. هر دو گروه هدفشان جز شکم نیست.


منبع : پاسخگو

ماه رمضان در احادیث و قرآن

اهمیت روزه و رمضان را در قرآن و احادیث بیان کنید.

 ماه رمضان در قرآن

خداوند متعال، در قرآن کریم درباره ماه رمضان می فرماید: "ماه رمضان است ماهی که در آن براى راهنمایى مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است. پس هر کس که این ماه را دریابد، باید که در آن روزه بدارد. و هر کس که بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهاى دیگر. خدا براى شما خواستار آسایش است نه سختى و تا آن شمار را کامل سازید. و خدا را بدان سبب که راهنماییتان کرده است به بزرگى یاد کنید و سپاس گویید.

 

این که ماه رمضان براى روزه گرفتن انتخاب شده، به خاطر این است که این ماه بر سایر ماه ها برترى دارد. این برتری از آن رو است که قرآن در آن نازل شده است. قرآنی که کتاب هدایت و راهنماى بشر است و با دستورات و قوانین خود روش هاى صحیح را از ناصحیح جدا کرده و سعادت انسان ها را تضمین نموده است. در این ماه نازل شد.  بنابراین، اهمیت و ارزش رمضان، به نزول قرآن است.

 

ماه رمضان در احادیث 

در باره اهمیت و جایگاه ماه رمضان در احادیث معصومان (ع)، به بیان یک روایت اکتفا می کنیم. امیر المؤمنین على (ع) می فرماید: رسول خدا (ص) یک روز خطبه ای را براى ما خواند و در آن فرمود: مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است؛ ماهى است که پیش خدا بهترین ماه است؛ روزهایش بهترین روزها؛ شب هایش بهترین شب ها؛ ساعاتش بهترین ساعات است. ماهى است که در آن دعوت شدید به مهمانى خدا ... نفس هاى شما در آن تسبیح و خواب شما در آن عبادت است؛ کردارتان در آن پذیرفته و دعایتان مستجاب.

 

از خدا بخواهید با نیات درست و دل هاى پاک که شما را براى روزه در آن و خواندن قرآن موفق دارد. بدبخت آن که از آمرزش خدا در این ماه محروم شود، به گرسنگى و تشنگى خود در آن، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را یاد کنید. بر فقراء و مساکین خود صدقه دهید و بزرگان خود را احترام کنید و کودکان را ترحم کنید. صله رحم کنید و زبان ها نگهدارید و از آنچه خدا دیدنش را حلال نکرده چشم بپوشید و آنچه را از شنیدنش حلال نکرده گوش ببندید و بر یتیمان مردم مهر ورزید تا بر یتیمان شما مهر ورزند. به خدا از گناهان خود توبه کنید و در وقت نماز دست به دعا بردارید که بهترین ساعت ها است. خدا در آن نظر لطف به بندگان خود دارد، به مناجات آنها پاسخ دهد و فریاد آنها را لبیک گوید و درخواست آنها را بدهد و دعاى آنها را مستجاب کند. ای مردم نفس شما گرو کردار شما است آن را به استغفار رها کنید. دوش شما از گناهان شما بار سنگینى دارد به طول سجود آن را سبک کنید و بدانید که خداوند به عزت خود قسم خورده که نمازگزاران و ساجدان را عذاب نکند و آنها را روز قیامت به هراس دوزخ نیندازد. ای مردم هر کدام شما در این ماه یک روزه دار را افطار دهد، نزد خدا ثواب آزاد کردن بنده اى دارد و گناهان گذشته اش آمرزیده شود.

 

عرض شد یا رسول اللَّه همه ماها بر آن توانائى نداریم، فرمود از خدا بپرهیزید گرچه با نیمه خرمائى باشد و گرچه به شربتى آب باشد. ای مردم هر که در این ماه خوش خلقى کند جواز صراط او باشد، در روزى که همه قدم ها بلغزد. هر که در آن تخفیف دهد بر مملوکان خود خدا حسابش را تخفیف دهد و هر که شر خود را باز دارد، خدا خشم خود را از او باز دارد روزى که ملاقاتش کند. هر کس در آن یتیمى را گرامى دارد، خدا روز ملاقاتش او را گرامى دارد و هر که در آن صله رحم کند روز ملاقات با او صله نماید به رحمت خود، و هر کس قطع رحم کند خدا در روز ملاقاتش رحمت خود از او ببرد. هر کس نماز مستحبى بخواند، خدا برات آزادى از آتش برایش بنویسد و هر که در آن واجبى ادا کند ثواب کسى دارد که هفتاد واجب در ماه هاى دیگر ادا کند. هر کس در آن بر من بسیار صلوات فرستد، خدا روزى که میزان ها سبک است میزانش را سنگین کند. هر کس یک آیه قرآن در آن بخواند چون کسى باشد که در ماه هاى دیگر یک ختم قرآن بخواند. ای مردم درهاى بهشت در این ماه گشوده است، از خدا بخواهید که آنها را به روى شما نبندد، درهاى دوزخ در این ماه بسته است، از پروردگار خود بخواهید که آنها را به روى شما نگشاید. شیاطین در آن به بندند، از خداوند، پروردگار خود بخواهید که دیگر آنها را بر شما مسلّط نکند. امیر المؤمنین فرمود من برخاستم و عرض کردم یا رسول اللَّه کدام عمل در این ماه بهتر است فرمود: اى أبو الحسن، بهترین عمل در این ماه دوری از محارم خداى عز و جل است.

محیط برزخ چگونه است؟ چرا قبل از بهشت و جهنم بزرخ می رویم؟

محیط برزخ چگونه است؟ چرا قبل از بهشت و جهنم بزرخ می رویم؟

 در مورد فلسفه وجود عالم برزخ و ضرورت آن چند نکته وجود دارد:

1-انسان تا دوران تکامل برزخ را سپری نکند ورود به عالم دیگر برای او میسر نمی‌شود آدمی برای نیل به بهشت و جهنم ابدی باید شرایط برزخی را بگذراند تا در سایه تکامل ذاتی و جوهری جسم و روح مناسب با ابدیت را احراز نماید.

 

2-عالم برزخ فوایدی دارد که یکی از آنها جبران اعمالی است که از انسان فوت شده اگر کسی مدیون خدا و خلق باشد می‌تواند وصیت کند تا ورثه انجام دهند و از این طریق رفع عقاب از متوفی خواهد شد و عالمی نو ایجاد گردد و حیات نوین انسانها در آن عالم جدید صورت گیرد. با این حال راهی جز این نیست که در میان دنیا و آخرت برزخی باشد و ارواح بعد از جدا شدن بدنهای مادی عنصری به برزخ منتقل گردند و در آنجا بمانند و پس از پایان دنیا و آغاز قیامت همه با هم محشور شوند. زیرا ممکن نیست هر انسان برای خود مستقلاً قیامتی داشته باش چرا که قیامت بعد از فناء دنیا و تبدیل زمین و آسمانها به زمین و آسمانهای دیگر است.

 

3-از روایاتی استفاده می‌شود که در برزخ پاره‌ای از کمبودهای تعلیم و تربیت افراد مومن جبران می‌گردد درست است که آنجا جای انجام عمل صالح نیست ولی چه مانعی دارد که محل معرفت بیشتر و آگاهی افزونتر باشد؟ حدیثی از امام موسی بن جعفر (ع) است: هر کس از دوستان و پیروان ما بمیرد و قرآن را بطور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعلیم داده می‌شود تا خداوند به این وسیله درجاتش را بالا ببرد چون درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است به اوگفته می‌شود بخوان و بالا رو او می‌خواند و بالا می‌رود

 

4-خداوند در سوره کهف آیه 19 قرآن مجید می‌فرماید: هنگامی که قیامت برپا می‌شود و با نفخ صور اول همگی می‌میرند و با صور دوم زنده می‌شوند وقتی ملائکه از مدت اقامت در برزخ از آنها می‌پرسند: چه مقدار در عالم برزخ اقامت نمودید؟ می‌گویند: گویا یک روز یا نصف روز در آنجا مقیم بودیم بنابراین اگر با دیدگاه عمیقی نگاه کنیم تمام عالم برزخ نسبت به قیامت خواب است ولی روایات آمده که بعضی از ارواح ضعیف و مستضعف که نه از عذاب برزخ برخوردارند و نه از نعمتهای آن بهره‌مندند در عالم برزخ به صورت انسان خوابیده بسر می‌برند و از برزخ جز یک ترسیم خواب آلودی بیش ندارند. بسیاری از افراد علاقه دارند که از زندگی انسان در برزخ و حقیقت این عالم آگاهی کامل بدست آورند ولی باید توجه داشت که آگاهی کامل از جهان برزخ برای ما امکان پذیر نیست و تا انسان گام در آن جهان نگذارد نمی‌تواند به کیفیت آن پی ببرد.

 

به قول یکی از بزرگان عالم برزخ نسبت به این دنیا مانند همین دنیا نسبت به شکم مادر است اگر به بچه در شکم مادر بگویند در ورای این محل تو عالمی است که بسیار بزرگتر از شکم مادر است نمی‌تواند ادارک کند و بفهمد با این حال می‌توان صورتی ناقص و شبحی مبهم از آن جهان را ترسیم کرد از این رو بدن برزخی و عذاب و نعمتهای آنجا را به لذت و یا نعمتهای موقع خواب تشبیه کرده‌اند اگر آن چه را در جهان رویا و در عالم تصور از خود مشاهده می‌کنیم با واقعیتی بیشتر و حقیقتی روشن‌تر تجلی کند باید نام آن را زندگی برزخی بگذاریم. موجوداتی که در عالم برزخ هستند ماده ندارند اما شکل و صورت و حد دارند. آنجا عالم مجردات است لکن به صراحت آخرت هم نیست در جهان برزخ آثار ماده مثل گرمی و سردی و شیرینی و تلخی و شادمانی و غمگینی وجود دارد هر چند خود ماده وجود ندارد. بدن ما در برزخ بدن مثالی است. یعنی از لحاظ شکل به عین همین بدن است ولی دیگر جسم و ماده نیست بلکه لطیف است.

 

5-آیا تمام کسانی که از دنیا می‌روند و به جهان برزخ منتقل می‌شوند همه حیات آگاهانه دارند؟ یا گروهی همانند کسانی که به خواب فرو می‌روند حیات برزخیشان ناآگاهانه است و گویی در قیامت از خواب بیدار می‌شوند و هزاران سال را ساعتی می‌پندارند؟ از آیه 55 سوره روم معنای دوم استفاده می‌شود که فرموده است: یُوم تَقُومْ الساعُهْ یْقْسِمْ الْمْجًرِمْونُ مالَبِثُوا غَیًرُ ساعُهٍ روزی که قیامت برپا می‌شود گناهکاران سوگند یاد می‌کنند که جز ساعتی توقف نکرده‌اند. البته این معنی در صورتی است که آیه را به معنی ناچیز بودن عالم دنیا یا عالم برزخ در برابر قیامت تفسیر نکنیم ولی بعضی از آیاتی که به مساله برزخ اشاره می‌کند مثل آیه 100 سوره مومنون مطلق و عام است که می‌فرماید: «من وارئهم برزخ الی یوم یبعثون» و از روایات فشار قبر هم استفاده می‌شود که عمومیت دارد و همه به استثنای بعضی از اولیاء الله به آن گرفتار می‌شوند و سووال قبر گرچه در روایات برای دو گروه ذکر شده کسانی که دارای ایمان خالص و یا کفر خالص‌اند و بقیه به حال خود رها می‌شوند اما تعبیر «یلهی عنهم» مفهومش این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه سوال قبر در باره آنها نیست.

 

اما در روایات زیادی وارد شده که ارواح مومنین در وادی السلام جمع می‌شوند که سرزمینی است در نجف اشرف که وادی ولایت است در پشت کوفه چون قبل از دفن جسد مطهر علی (ع) در نجف اشرف شهری نبوده است بلکه بیابانی بوده یک فرسنگ از کوفه دورتر لذا نجف را ظَهر کوفه می‌گویند. حبه می‌گوید: من با امیر المومنین (ع) به سوی ظَهر کوفه از کوفه خارج شدیم حضرت در قبرستان وادی السلام توقف نمود همانند کسی که در مقابل مردمی برای مکالمه ایستاده است من نیز با قیام آن حضرت ایستادم تا خسته شدم ناچار نشستم مدتی گذشت و دوباره بپا خاستم و آنقدر ایستادم که مثل بار اول دچار خستگی شدم مجدداً نشستم پس از مدتی برخاستم عبا را از دوش گرفتم و به علی (ع) عرض کردم من از این هم سر پا ایستادن بر شما می‌ترسم ساعتی استراحت کنید و عبای خود را گستردم تا حضرت بنشیند حضرت فرمود: ای حبه این قیام و توقف من چیزی جز تکلم و انس با مومن نبود عرض کردم: آیا مردگان هم با یکدیگر تکلم و انس و الفت دارند؟ فرمود بلی اگر پرده در جلو دیدگان تو برداشته شود آنها را می‌بینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دیگری پشت و ساقه‌های پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند عرض کردم آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند و هیچ مومنی در سرزمینی نمی‌میرد مگر آنکه به روح او گفته می‌شود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعه‌ای از بهشت عدن است چنین برداشت می‌شود که هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی مکه‌ای که انسان زیارت می‌کند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.

 

6-از منابع موجود استفاده می‌شود که با فرا رسیدن مرگ نه تنها شعاع دید و درک انسان کمتر نمی‌شود بلکه بیشتر نیز می‌شود، پیامبر (ص) می‌فرماید: مردم خوابند همین که می‌میرند بیدار می‌شوند. این جمله را به دو گونه می‌توان معنی کرد:

 

1ـ منظور این است که در دنیا چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها غافل است ولی پس از مرگ متوجه آنها می‌شود و کنایه از هوشیاری بعد از غفلت است.

2ـ معنای دیگر که استاد شهید مطهری بیشتر بر آن تکیه دارد این است که درجه حیات بعد از مردن از پیش از مردن کامل‌تر و بالاتر است همان طور که انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کاملتر می‌شود همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی درجه‌ای ضعیف‌تر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کاملتر می‌شود.

 

3-مومنین با توجه به درجه‌ای که دارند در عالم برزخ و قبر در صفا و خوشی بسر می‌برند و حتی جسد برخی از آنها در قبر تازه است و هیچگونه فساد و تغییری در بدن آنها صورت نگرفته است، از امیر المومنین (ع) روایت است که فرشتگان دری از بهشت بر مؤمن می‌گشایند و به او میگویند بخواب در حالی که چشمت روشن باد مانند خواب گوارای جوان زیرا خدای تعالی می‌فرماید: بهشتیان در آن روز بهترین قرارگاه و زیباترین مکانها قرار دارند. امام صادق (ع) می‌فرماید: وقتی مومن بمیرد هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشییع می‌کنند و هنگامی که داخل قبرش نمایند نکیر و منکر به نزد او می‌آیند پس از سوال از ایشان آن دو فرشته قبرش را به اندازه‌ای که چشمش ببیند وسعت می‌بخشند و از بهشت برای وی غذا می‌آورند و روح و ریحان بر او داخل کنند.

 

دراین زمینه مطلب زیاد است برای مطالعه بیشتربه منابع زیر مراجعه نمایید:

1-کتاب معاد تالیف آیت الله شهید دستغیب

2-کتاب مرگ و فرصت ها از استاد انصاریان

3-کتاب منازل الآخره از شیخ عباس قمی

4-کتاب جهان پس از مرگ از آیت الله سبحانی


منبع : پایگاه عرفان

تاثیر قرآن و نماز بر اضطراب

اختلالات اضطرابی رایج ترین بیماری های روانی در جامعه اند که در ۱۵ تا ۲۰ درصد از بیماران کلینیک های درمانی دیده می شود. اضطراب حالتی نامطبوع، همراه با انتظاری نامطمئن از رخداد موضوعی زیان آور است.
اضطراب موقعیتی است که گاهی در زمان امتحان یا اعمال جراحی و ... دیده می شود. اضطراب بر اساس تجربه باعث اختلال در یادگیری و ایجاد خطاهای بیشتر می شود.
از نشانه های ذهنی اضطراب می توان عدم تمرکز فکری، ضعف در ادراک، ناتوانی در تحلیل و ضعف حافظه را نام برد.
تاثیر صوت قرآن بر کاهش اضطراب
روش های گوناگونی برای کاهش اضطراب می توان نام برد که از جمله آنها روش های "تن آرامی" و "موسیقی درمانی" را نام برد. بدیهی است که انتخاب یک روش درمانی بدون عارضه، کم هزینه، سالم و ساده نظیر موسیقی درمانی از ارجحیت برخوردار است.
یکی از صداهای دلنشین و جذاب، آوای عرفانی قرآن کریم است. کلام الهی با قدرت نفوذ فراوان خود، آنچنان بر روح و جسم اثر می نماید که گویی بعد از شنیدن آن انسان تازه متولد شده و احساس سبکی، سرزندگی و رهایی از قید و بندهای مادی می نماید. هراس و نگرانی را از دل می زداید و در فرد شنونده ایجاد آرامش می کند.
همانگونه که در قرآن آمده "الا بذکر الله تطمئن القلوب"، ۲۶۰ بار کلمه "ذکر" آورده شده است که منظور یادآوری است.
بهداشت روان انسان بحث سراسر قرآن کریم است. قرآن در حدود ۶۲۳۶ آیه در زمینه پرورش صحیح انسان و حفظ بهداشت روان سخن گفته است.
قرآن آرامش و امنیت را، راه دستیابی به سلامت روان می داند. مطالعات انجام شده با مضمون تاثیر آوای قرآن بر اضطراب و درد بیماران تحت عمل جراحی یا آزمون های تشخیصی، بیانگر تاثیر مثبت آوای قرآن بر بهداشت روان و جسم می باشد. لذا جهت برخورداری از آثار معنوی قرآن، بهره گیری از این کلام الهی به عنوان یک روش تسکین دهنده ی مفید و قابل دسترسی برای کاهش اضطراب پیش از آزمون دانشجویان پیشنهاد می شود. چرا که نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه دلکش و نوایی دلپذیر می آورد، نوایی که احساسات آدمی را برمی انگیزد و دل ها را شیفته خود می کند.
نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای، هرچند غیر عرب، جذاب و روح بخش است.
بررسی نقش نماز بر کاهش اضطراب
انسان از دو دیدگاه جهان بینی الهی و مادی نگریسته می شود.
در جهان بینی الهی، انسان بر اساس آیات قرآنی "نفخت فیه من روحی" و "انی جاعلک فی الارض خلیفه"، دارای فطرتی خدایی و به عبارتی نیمه ملکوتی است. موجودی مستقل، امانت دار خدا، مسئول خویشتن و جهان، مسلط به طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر که وجودش از سستی و ناتوانی به قوت و کمال سیر می کند.
در جهان بینی مادی، در تفسیر انسان و توجیه رفتار او، به یک سری عوامل بیوشیمیایی، ارثی و مسائل زیست شناختی بسنده می شود.
حال این سوال مطرح است که آیا باورها و اعتقادات فرد، در سلامت روحی - روانی او موثر است؟
تحقیقات نشان داده است که بیشتر بیماری های روانی ناشی از ناراحتی های روحی و تلخ کامی های زندگی، در میان افراد غیرمذهبی، بیشتر دیده می شود. از طرفی شیوع اضطراب در میان زنان بیشتر از مردان است.
اضطراب عبارت است از تشویشی فراگیر، ناخوشایند و مبهم که اغلب با علائمی مانند سردرد، تعریق، تپش قلب، درد قفسه سینه، ناراحتی مختصر معده و ... همراه است. به علاوه اضطراب، بر تفکر، ادراک و یادگیری فرد اثر می گذارد.
اضطراب طبیعی، پاسخی مفید به واقعیتی تهدید کننده است. در حالی که اضطراب مرضی به دلیل شدت یا مدتش، پاسخی است نامتناسب به یک محرک فرضی.
دکتر هاسیلوپ می گوید "مهم ترین عامل خواب آرام بخش که من در طول سال های متمادی با کسب تجربه در مسایل روانی به آن پی بردم، همین نماز است".
همچنین بسیاری از روان شناسان و روان پزشکان دریافته اند که دعا و داشتن یک ایمان محکم به دین، باعث رفع نگرانی، تشویش و یا حس ترس را که موجب بیشتر بیماری هاست می شود. توجه کامل به خداوند با تمام اعضاء و حواس، روی گردانی از مشکلات زندگی و اشتغالات فکری که در حین نماز ایجاد می شود و مدتی پس از نماز هم ادامه دارد، باعث به وجود آمدن حالتی از آرامش روانی می شود. بر اساس تحلیلی از این آیه قرآن هم می توان به نقش آرامش بخش بودن نماز پی برد.
از طرفی آمده در قرآن که "الا بذکر الله تطمئن القلوب" (با یاد خدا دل ها آرام می گیرد) و از طرفی آیه "اقم الصلوه لذکری" (نماز را برای یاد من اقامه کنید)، اشاره به این دارد که نماز باعث آرامش دل هاست.


منبع : پایگاه راسخون