اول اینکه امیر حسین رستمی یکی از سلبریتی هایی است که دعوت به حمایت از روحانی تا 1400 می کرد و اگر نقصی هست اول خودش باید پاسخگو باشد
بعد اینکه شبهات مطرح شده حرف جدیدی نبود. سیاهه ای از اتهاماتی که مدتهاست رسانه های سعودی و انگلیسی مطرح می کنند و احتمالا در ذهن برخی از هم وطنان نیز به صورت شبهه مطرح است.
البته این شبهات بارها پاسخ داده شده است تا جایی که برخی از آنها را ضدانقلاب نیز مدتی است تکرار نمی کند. با این حال جا دارد مجدد نیز طرح و توضیح داده شود. پیشنهاد می کنیم صدا و سیما از همین سلبریتی ها دعوت کند تا این شبهات را در مواجهه با یک کارشناس سیاسی مطرح کنند و مخاطبین محترم نیز قضاوت کنند. چه آنکه اگر همین دیشب نیز مجری برنامه مختصری به موضوعات روز مسلط بود نیازی به قطع سراسیمه برنامه وجود نداشت.
مناسب است به این بهانه شبهات مطرح شده در برنامه دیشب را همراه با توضیحات آن برای چندمین بار مرور کنیم.
گفتند وزارت بهداشت در کنترل کرونا کوتاهی کرده است. دقیقا مبنای این ادعا چیست؟ باید چه می کردند که نکردند؟ دقیقا کدام کشور چه کرده است که الگوی این بازیگر محترم است؟ آیا 162 کشور دیگر نیز اهمال کردند؟ اگر اغلب کشورها بنا بر گزارش های رسمی رسانه های خودشان و سازمان جهانی بهداشت پنهانکاری کرده اند، مسئولین وزارت بهداشت دو ساعت بعد از مطلع شدن خبررسانی کردند. اینکه قبل انتخابات چنین خبری با علم بر اثرگذاری بر مشارکت منتشر می شود گواه صداقت نیست؟ رسانه های داخلی و مسئولین را باور ندارند، تائید و گزارش سازمان بهداشت جهانی هم ملاک نیست؟
گفتند چرا یک شهر و کشور قرنطینه نشد. چه کسی گفته قرنطینه جواب می دهد؟ چه کسی گفته تنها راه، همین راه است و جز این نیست؟ اگر قرنطینه جواب می داد چرا چین با حکومت نظامی و برقراری سنگر در شهر نتوانست ویروس را کنترل کند و کرونا به تمام جهان رسید؟ چرا ایتالیا قرنطینه کرد وبعد نیمه کاره و ناقص رها کرد؟ چرا جواب نگرفت؟ چرا بقیه کشورها همراهی نکردند؟ اگر مختصری اخبار مواجهه کشورها با کرونا را مرور می کردند چنین ادعائی نداشتند.
گفتند چرا پروازهای ماهان لغو نشد. کدام پرواز؟ چرا بدون بررسی، سیاهه های ضدانقلاب را تکرار می کنیم؟ ماهان تنها با درخواست وزیر بهداشت و سازمان هواپیمایی کشوری مبنی بر بازگرداندن دانشجویان نخبه و هموطنان ایرانی گرفتار آمده در چین، مبادرت به انتقال دانشجویان در شرایط خاص و ویژه پزشکی نمود که مشخص شد هیچیک از دانشجویان و پرسنل پروازی مبتلا به کرونا نشده اند. پروازهای دیگر نیز هیچ کدام مسافرتی نبوده است و دهها تن اقلام پزشکی شامل کیتهای تشخیصی، لباسهای محافظتی، تیم پزشکان متخصص چینی، دستگاه اکسیژنسنج، دستگاه اکسیژنساز و سایر اقلام پزشکی و دارویی را از مبدأ چین و با رعایت ضوابط سازمان بهداشت جهانی به ایران منتقل کرده است. نباید انجام می داد؟ اگر این تجهیزات وارد ایران نمی شد عواقبش را چه کسی پاسخگو بود؟
در نهایت از فیلترینگ هم گفتند. عجیب است که کسی برای سلامتی جسم افراد معتقد به قرنطیه و اجبار و نظامی گری است برای سلامت امنیت فکری و جسمی مردم فیلترینگ را منکر می شود. آنهم در چنین شرایطی که به گواه شرایط موجود، رسانه های خارجی و ضدانقلاب کمر بستند بر تلفات بیشتر کرونائی در ایران. درباره فیلترینگ حرف زیاد است و پیشتر نیز به کفایت گفته شده است.
اما بدترین بخش سخنان جایی بود که گفت اگر مردم ایران شبیه مردم دنیا فروشگاه ها را غارت نکردند، بدلیل فقر و بی پولی است. این میزان شیفتگی به بیرون از ایران و این قدر خودحقیرپنداری باور پذیر نیست. کمتر پیش می آید یک نفر تا این اندازه خود و ملت را حقیر بداند که نقاط مثبت رفتار و سبک زندگی مردمش را هم اینطور زشت و زننده تصویر کند.
تفاوت مدیریت کرونا در ایران و سایر کشورها
کرونای حریرچی معاون وزیر بهداشت رو تمسخر میکردند، معاون وزیر بهداشت بریتانیا به کرونا مبتلا شد
انگلیسیها گفتند: "مصونیت گلهای" را پیشنهاد میدهیم. ارگان رسانهایشان بیبیسی هم در حال ریختن این روش به حلقوممان بود. انسانها را گله، گله میکنیم. گلههای آسیبپذیر را قرنطینه. وزیر انگلیسی گفت: بیمارستان صحرایی برای چه بسازیم، وقتی این همه هتل داریم!
فرانسویها هم درب رستورانها را گِل گرفتند تا اطلاع ثانوی. مرکل هم که گفت: هفتاد درصد در آلمان مبتلا میشوند. در پیشرفتهترین کشور اروپایی. ایتالیاییها با یکی از بهترین سیستمهای درمانی اروپا، کارشان به جایی رسیده که دستگاههای ونتیلاتور (تنفس مصنوعی) به حد کافی ندارند به مانند دوران وبا و طاعون، بین پیرها و جوانها اولویت قائل میشوند. چند روز پیش وزیر امنیت داخلی آمریکا در سنا توسط سناتور کندی به چهارمیخ کشیده شده بود، یک مقام امنیتی را به جهنمی ناشی از سهلانگاری در برابر ویروس کرونا سوق داده بود.
سیار از مقام مادر گفتیم و خواندیم و نوشتیم. از صبوری و مهربانیاش، از نجابت دستان آسمانیاش، از همه محبتهای بی منتش، اما نگفتیم آنکه عزیز کردهٔ سالهای جوانیاش را به مسلخ عشق میفرستد در دلش چه غوغایی است. مگر میشود جوان رعنا قامتت را، پارهٔ جگرت را به میان آتش بفرستی، بیخیال روزگار را سپری کنی. مادر که باشی انگار تکهای از وجودت را از دست می دهی، جوانت لحظههایش را پیشت قد کشیده و حالا دیگر نمی توانی قد کشیدنش را ببینی، سخت است، اصلاً سختیهایش قابل بیان نیست، اما با وجود همه سختیها و دوری ها و ندیدن ها مادر شهید است که به بقیه دلداری می دهد، محکم می ایستد و ایمان دارد به آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون" (سوره آل عمران 169) و این مادر شهید است که می گوید برای از دست دادن جگر گوشهام گریه نکنید، پسر من که گریه ندارد خوشا به حالش و این مادر شهید است که میگوید به من برای شهید شدن پسرم تسلیت نگویید به من تبریک بگویید برای زیبا آسمانی شدن فرزندم و این مادر شهید است که بعد از شهادت پسرش تازه او را بیشتر حس می کند، درک می کند و گویا پسرش تولدی دیگر پیدا کرده است و خانم زهرا نبیلو مادر شهید مدافع حرم حاج مسعود عسگری هم یکی از همین شیر زنان این سرزمین است که پسرش را به میدان جهاد میفرستد، برای شهادتش گریه نمیکند و به همه میگوید به من برای شهادت پسرم تبریک بگویید نه تسلیت و بسیار خوشحال است که پسرش این راه را انتخاب کرده است و یکی از فدائیان حضرت زینب ( سلام الله ) شده است و امروز خانم نبی لو گذری کوتاه و مختصر از زندگی پر فراز و نشیب مسعود برای مخاطبان رجا نیوز می گوید.
حاج ابراهیم همت در یک سخنرانی منتشر نشده و تاثیرگذار در جمع رزمندگان و نیروهای بسیجی خود، از مذاکره با امریکا و شرح جنایات امریکا در قبال مردم ایران گفته است.
مرور این جملات و کلمات در این روزها و در شرایطی که به برکت خون او و رزمندگانش ایران سربلند است و مقتدر و با ثبات، به تاثیرگذاری جهانی رسیده است، مو را بر تن هر انسان آزاده ای سیخ خواهد کرد، آنهم زمانی که برخی به دنبال مسابقه برای علم کشی علم کدخدا در داخل مرزهایی هستند که خون همیت و یارانش آنرا تثبیت کرده است.
متن کامل سخنرانی را در ادامه میخوانید:
به محض سقوط رژیم شاه با آن عظمت روح، آمریکا که نمیتوانست این جریان را با این عظمتش تحمل بکند، به انواع دسیسهها دست زد: یک فرم سازش با رو کردن دستهای گروهکهایی چون نهضت آزادی یا جبهه ملی این حرکت آغاز شد و در کنارش غیر از مسأله سیستم نظامی و سست کردن آن، مسائل سیاسی را به مثابه بازی گرفتن این امت رزمنده و دور کردن امت از صحنه، سازش و یک روند آمریکایی را به انقلاب تحمیل میکرد؛ داشتند این را رشد میدادند که به حول و قوه الهی و با تلاش ملت و با بیداری و هوشیاری امام و حرکتی که دانشجویان خط امام در لانه کردند، این توطئه شکست خورد.
حرکت بعدی آمریکا به انحراف کشاندن انقلاب بود و این از انسانی ساخته نبود مگر بنیصدر! بنیصدر انتخاب شد ولی روند حرکت بنیصدر و راهی که او میپیمود نشاندهنده این حرکت است که بنیصدر آلت دوم و سمبل دوم حرکت آمریکا در انقلاب اسلامی و حضور او برای به انحراف کشیدن انقلاب بود که به سقوط انقلاب کمک بکند.
آمریکا این حرکت را زمانی تجربه میکرد که در کنار آن تحریم اقتصادی نیز به اقتصاد مملکت ضربه میزد. در کنارش عدم فروش اجناس توسط کشورهای خارجی ما را در یک تنگنا و مضیقه قرار میداد. آمریکا منتظر فرصت بود که اگر بنیصدر خائن قادر باشد که نظام جمهوری اسلامی را به انحراف و انحطاط بکشد و سبب سقوط آن بشود. با آن حرکتهای منافقوارش در دانشگاه تهران و در سخنرانیهایش و در حرکتهای نظامیاش و آن خیانتهایی که در شروع جنگ کرد. اگر آمادگی داشت که این کار را بکند فبها ولی اگر نکرد جنگ را آغاز بکند. لذا به عراق آمادگی قبلی داده میشود. هیچ کشوری به اندازه آمریکا خبر از سیستم نظامی ما نداشت. تمام اینها گفته شده بود و بنا به گفته خود اسرای عراقی آمریکا به صدام این تحلیل را داد که در ایران در جنوبی که تو میخواهی حمله بکنی، از غرب تا جنوب هزار و سیصد کیلومتر مربع با دشمن مرز داری. تو در مملکتت دوازده لشگر داری و از پشتیبانی ناسیونالیستی عربی کشورهای خاورمیانه بهرهمند هستی و از پشتبیانی ابرقدرت جنایتکار آمریکا. قادر خواهی بود؛ ایران در جنوب یک لشگر بیشتر ندارد. آن هم به نام لشگر نود و دو زرهی. قادر خواهی بود حمله بکنی و این لشگر را از هم بپاشی و در عرض چهل و هشت ساعت جنوب را از ایران جدا بکنی و خودمختار بکنی.
حتی این پیشبینی شده بود که برای تسریع سقوط انقلاب در حین آمادگی ارتش عراق همزمان در نوژه کودتایی بشود که هواپیما بلند بشود و جماران را بمباران بکند. دولت را ساقط بکند. امام عزیز را در جماران از بین ببرند. وقتی این حرکت شد عراق با ارتشش به داخل کشور ما سرازیر بشود. یعنی دیگر رمقی برای مقابله برای ما نماند. گروگانها نجات پیدا کنند و انقلاب ایران نیز شکست بخورد.
حرکت بعدی همین لشگر نود و دو زرهی در جنوب بود. روی همین لشگر حساب شده بود که در آن کودتا بشود و کودتا در آن شد. لذا سبب شد حداقل بالای پنجاه درصد از کادر این لشگر اخراج بشوند و این لشگر کارآیی نظامی خودش را از دست بدهد.
توطئههای بنیصدر در جنوب و در غرب یکی بعد از دیگری شروع شد. نمیگذاشت شکل بگیرد. نمیگذاشت بجنگیم. به هر حال حرکت بنیصدر جلوگیر بود و از یک جهاد فی سبیل الله بازدارنده بود. به محض این که بنیصدر برکنار شد، این خط نجنگیدن شکست؛ این خط سازش و لیبرالیسم. آن خطی که او توسط خودش و منافقین بر انقلاب اسلامی و جامعه اعمال میکرد شکست. یعنی انحراف آمریکا شکست. انحراف که شکست آمریکا دیگر هیچ چارهای نداشت جز این که فشار را زیاد بکند. یعنی جنگ را گسترش بدهد. تنها حرکتی که میتوانست برای سقوط انقلاب به آمریکا امید بدهد یک حرکت گسترده نظامی بود و این برای آمریکا امکانپذیر نبود. مگر این که در کنار عراق دولی را بگذارد که پشتیبانش باشند. خودش پشتیبانی بکند. کمک مادی تسلیحاتی، کمک تبلیغاتی و هر گونه کمکی که از دستش برمیآید بکند تا عراق بتواند این جنگ را ادامه بدهد.
این همیشه تکرار شده که الآن جنگ ما جنگ ایران و عراق نیست. جنگ ایران و آمریکا است. جنگ ایران و جهان است نه جنگ ایران و عراق. آمریکا در عراق حضور دارد. با چی؟ با آواکسش در عربستان، هدایت کلیاش در مجموع و حضور هلیکوپترها و مشاوراتی که شروع شده. از قبل هم مخفیانه بود. به طوری که حمادی وزیر امور خارجه عراق بگوید ما از روابطمان با آمریکا افتخار میکنیم. فرانسه در عراق حضور دارد. با موشک اگزوزتش با چهل کیلومتر برد که قادر است با هلیکوپتری که در اختیارش گذشتهاند؛ با نه فروند هلیکوپتر بلند بشود و از بندر فاو کشتیهای ما را در خارک تهدید بکند و بزند. چه کشتیهای تجاری خارجی و چه کشتیهای خودی.
فرانسه با میراژهایش که به کمتر کشوری و با شرایط خاصی میفروشد، در عراق حضور دارد. انگلیس همچنین؛ تمام موشکهای زمین به زمین و زمین به هوای انگلیس. لذا همه چی آماده بود برای این که عراق بتواند این جنگ را با شدت و حدت هر چه تمامتر ادامه بدهد ولی با حول و قوه الهی از آن جا که دست غیبی در کار است و خدا قادر است نصرت بدهد. پیروزی بدهد. شکست بدهد. به این دلیل همه این توطئهها شکست خوردند. یکی پس از دیگری.
پس از سقوط بنیصدر ارتش و سپاه ما شروع کردند. حملات یکی پس از دیگری. ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین با آن عظمت و با آن شکل روحانی و معنوی و آن ابهت عرفانی که این عملیات بزرگ داشت که اصلاً نمیشود اسم آن را عملیات نظامی گذاشت. سقوط خونینشهر چنان ابهت و چنان حیثیت و چنان عظمتی داشت که شما تکانش را در دنیا دیدیم. در سوریه و لبنان مشاهده کردیم. و این حرکت این قدر اعجاز بود و این قدر ابهت در آن بود و این قدر آمریکا را به وحشت انداخت که از ترس دولتهای مرتجع منطقه و رشد انقلاب و صدور انقلاب بلافاصله اسرائیل را وادار کرد که به لبنان حمله بکند. به این تحلیل که کشورهای عربی ترسیدند قدرت آمریکا به نمایش گذاشته بشود که آمریکا قدرت دارد. نظرها از جنگ ایران و عراق به طرف جنگ اعراب و اسرائیل برود. نظر ایران هم همچنین و این وسط صدام نجات پیدا بکند و سوم ریشه انقلاب اسلامی و آن موجی که در لبنان به عنوان برداشت از امام و انقلاب اسلامی هست هم خشکیده بشود. ما پس از عملیات محرم و اعجازی که در وجود برادران دیدیم و آن حرکت عظیم و بزرگ به این فکر افتادیم ... به یکباره صحبت از صلح شد!
برادران عزیز، خوب دقت کنید. ما از روز اول، هرگز در شرط مؤمن خلل ایجاد نمیشود. این شرایط را برای عراق گذاشتیم. ای صدام، ما محاکمه تو را میخواهیم. محاکمه آن کسی که تجاوز کرده. دو، از تو غرامت میخواهیم. اگر عراق بخواهد به ما غرامت بدهد، بایستی برآورد غرامت ما را بدهد. یعنی صد و پنجاه میلیارد دلار. آمریکا چه فکری میکند. اگر عراق صد و پنجاه میلیارد دلار به ما غرامت بپردازد، ما با این پول قادر هستیم جلوی همین روزانه دو میلیون بشکه نفتمان را هم ببندیم و بازار اقتصاد دنیا را لکهدار بکنیم و بشکنیم. این برای آمریکا سود نداشت. صد و پنجاه میلیارد دلار. آمریکایی که تا حالا سعی کرده به هر نحوی که شده کمر اقتصاد ما را بشکند. بدهیهایش را نداده. فرانسه بدهیهایش را نداده. ترکیه بدهیهایش به ایران را نپرداخته. به هر نحوی که هست میلیاردها دلاری که بدهکار بودند نپرداختهاند. به این دلیل که به اقتصاد ما ضربه وارد بشود و ما ضربه بخوریم. پس آمریکا این کار را نمیکند و اجازهاش را هم نمیدهد.
دو، متجاوز شناسایی و محاکمه بشود. شما روی اینها فکر کنید. آمریکا آمده در منطقه خاورمیانه یک سمبلی به اسم صدام درست کرده. تمامی دولتها هم به او کمک کردند. حالا آمریکا حاضر است این سمبل را از دست بدهد؟ یعنی اگر امروز آمریکا صدام را از دست بدهد یعنی خاورمیانه را از دست داده. یعنی در عصر حاضر هیتلر آمریکا، خونخوار آمریکا صدام شده در خاورمیانه. پس آمریکا این نظر دوم را هم که محاکمه صدام باشد که بدون شک به برکناری صدام و سقوط رژیم بعث است، این را هم قبول نخواهد کرد. قبول میکند؟ قبول نخواهد کرد. پس آمریکا این شرایط صلح را از ما نمیپذیرد. تازه اینها از شرایط صلحی بود که ما عنوان کردیم ولی به قول امام عزیز که گفت جواب این خونها را چه میدهید. بر فرض که صد و پنجاه میلیارد دلار گرفتیم، جواب خون یک نفر از بسیجیهای ما میشود؟ مگر آنها برای پول آمدند جنگیدند. مگر آنها برای قدرت آمدند جنگیدند. مگر آنها برای مقام آمدند جنگیدند. کسی به آنها پولی نمیداد. کسی حاضر است به خاطر پول جان بدهد؟ نه.
مطلب بعدی. ما مردممان را در سرتاسر ایران با روحانی در محلات و در روستاها تبلیغ شده. ملت به شوق کربلای امام حسین بسیج شدهاند. یعنی در شهرستان گفته شده السلام علیک یا اباعبدالله، نیرو به خط شده و آمده. اگر این بسیجی عزیز بیاید در جبهه و یک زمانی احساس کند که صلحی شده و او به کربلا نرسیده، ما در آینده قادر خواهیم بود این بسیج را دوباره بسیج بکنیم؟ آن وقت به او چه بگوییم. دیگر آن وقت میتوانیم از کربلا بگوییم؟ میگوید نه. شما چوپان دروغگو هستید. یک بار به من گفتید کربلا و من را تا جبهه بردید. بچههایم را از دست دادم. عزیزانم را از دست دادم. حالا دوباره به عقب برگشتیم و دوباره میگویید بیا به کربلا برویم. این را چه کار میکنیم؟
لذا ای عزیزان، ما هیچ چارهای به غیر از جنگ نداریم. پس تمام درهای صلح به روی ما بسته است. سازش و صلح با کفر حرام است. به گزارش رجا، با کفر بر سر میز مذاکره نشستن خصلت قاسطین و مارقین و ناکثین است. نه خصلت مؤمنین و متقین. ما هیچ چارهای نداریم مگر جنگ و مگر جهاد در راه خدا که سفارش شده.
یعنی ای عزیزان، امروز شرف، حیثیت، آبرو، مقام و همه چیز اسلام و انقلاب اسلامی و ملت اسلامی ایران بستگی به این جنگ و تداوم این جنگ دارد و امروز صلح و سازش و سر میز مذاکره نشستن برای ما خواری، ذلت، افتضاح به دنبال دارد و نسل آینده را به لجن میکشاند و اسلام را از بین میبرد. امام عزیز و ولی فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس. باید تا بیت المقدس جنگید. پس ما میجنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان چارهای جز انتخاب این راه نداریم.