زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

زندگی عاشقانه به سبک شهدا

کپی مطالب و اشاعه فرهنگ شهدا صدقه جاریه است و آزاد با ذکر صلوات

مادر شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان‌امیری : خبر شهادتش را شب شهادتش از برادر شهیدم شنیدم

همیشه هر اتفاق خاصی که می‌خواست در خانه اتفاق بیفتد برادر شهیدم آقامحمدعلی قبل از وقوع آن به ما اطلاع می‌داد. آن شب هم ایشان به خواب من آمد.بعد از نیمه‌های شب بود که خواب دیدم که خانه ما خیلی روشن است و حتی یک نقطه تاریکی وجود ندارد و من دنبال منبع نور می‌گردم که این منبع نور اصلا کجاست؟ بعد از پنجره آشپزخانه بیرون را نگاه کردم و دیدم دسته دسته شهدایی که من می‌شناسم با حالت نظامی و سربلند و چفیه در حال وارد شدن به خانه هستند و من هم در شلوغی این همه آدم دنبال منبع نور می‌گشتم. بعد برگشتم و دیدم که نور از عکسهای دو تا اخوی‌هایم که روی دیوار بود از قاب عکس اینها منتشر می‌شود و دیدم برادرم ایستاده و یک دشداشه بلند حریر تنش است و با یک خوشحالی و شعف فراوان و چهره‌ای نورانی من را با اسم کوچک صدا زد و گفت: «اصلا نگران نباش! محمدرضا پیش من است» و دو، سه بار این جمله را تکرار کرد. من آن شب از ساعت دو با این خواب بیدار شدم و تا صبح در خانه راه می‌رفتم و اشک می‌ریختم و دعا می‌خواندم. تا ساعت 8 صبح که دیگر نتوانستم تحمل کنم.

من در دمشق شهید می شوم و اگر دمشق نشد در حلب به شهادت می رسم؛ این حرف را دوسال پیش از شهادتش زد/شهید دهقان امیری

علاقه خاص و ویژه‌ای  به روحانیت و علما و عشق زیادی به حضرت‌آقا داشت ، همیشه می گفت که مقام معظم رهبری "علی زمانه است" هر چه بگوید باید اطاعت شود.

همیشه می گفت سرباز امام زمانم و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(ع) را الان می شنوم

ما فیلمی از محمد رضا داریم که مربوط به دوسال قبل از شهادتش در بهشت زهرا سر مزار شهید جهان آرا است. او سنت حسنه ای در بهشت زهرا داشت، همیشه گل می خرید  و روی مزار شهدا می ریخت. سر مزار شهید جهان آرا از خواهرش می خواهد که از او فیلم بگیرد و بعد از شهادتش پخش کنند. آن  زمان می گوید 50 درصد کار درست شده و به خواهرش می گوید من در دمشق شهید می شوم و اگر دمشق نشد در حلب به شهادت می رسم؛ این حرف را دوسال پیش از شهادتش زد.

یکی از کارهای بسیار قهرمانانه شهید مدافع حرم سیدجاسم نوری ایجاد اختلاف بین داعش و النصره بود

به عراق رفت و به عنوان نیروی داوطلب عادی عازم نبرد داعش شد .به واسطه لهجه غلیظ عربی ،به مناطقی که تحت نفوذ داعش بود می‌رفت و اطلاعات لازم را به دست می‌آورد ،

یکی از کارهای بسیار قهرمانانه سید ایجاد اختلاف  بین داعش و النصره بود

دوستانش می‌گفتند: سید یک مرتبه همراه چند تن از همرزمانش به مقر داعشی‌ها سرکشی کرده بودند و مقداری غذا و خوراکی به غنیمت آورده بودند.

به نقل از همسر شهید مدافع حرم جاسم نوری

شهید جاسم نوری : همیشه گوش به زنگ حرف حضرت آقا بود، می‌گفت ما باید ببینیم در مسائل ریز و درشت آقا چه می‌گویند

همیشه گوش به زنگ حرف حضرت آقا بود، می‌گفت ما باید ببینیم در مسائل ریز و درشت آقا چه می‌گویند

سید فردی بسیار با تقوا، منظم و فعال ،خنده‌رو، متواضع، اجتماعی و حساس روی اعتقاداتش بود .همیشه گره از مشکلات دوستانش باز می کرد، در عوض از آنها می‌خواست که برای شهادتش دعا کنند.

سید جانباز شیمیایی بود و بیشتر فصل سرما را در بیمارستان سپری می‌کرد و به گونه‌ای می‌شد که حتی نمی‌توانست حرف بزند و مجبور بود همه حرف‌هایش را بر روی برگه بنویسد تا اینکه به پیاده‌روی اربعین رفت و کمی حالش بهتر شد.   به نظرم امام حسین(ع) شفایش داده بود

شهید مدافع حرم موسی رجبی : سالها مداحی کرده ام وفقط حرف زده ام حالا وقت عمل کردن است

می گفت : سالها مداحی کرده ام وفقط حرف زده ام حالا وقت عمل کردن است. لذا با وجود دو فرزند خردسال و نوجوانش،  پای بر روی حوائج دنیوی خود گذاشت وعلیرغم اینکه نیروی ویژه نظامی نبود. دوره های پیش نیاز و تخصصی مختلفی را جهت حضور و مقابله با گرگ ها و دشمنان اسلام که در لباس میش به میدان آمده بودند ، با موفقیت و توان بالا گذراند وراه سرخ شهادت که همانا راه رسوال الله و فرزندان اطهرش است را انتخاب نمود.

روز پنج شنبه 31 خرداد سال 97 در حالیکه روزه بود به همرزمش می گوید خواب دیدم شهید میشوم . غسل شهادت میکند و بعد از انکه روزه خود را با  افطار باز میکند و نماز میخواند به درجه رفیع شهادت نائل میشود